چکیده:
من در این مقاله جایگزینی برای رویکرد کثرتگرایی که در بحثهای دوره معاصر در فلسفه دین و الهیات نادیده گرفته شده است را شناسایی و بسط میدهم. بر اساس این دیدگاه، برخی و نه همۀ ادیان بزرگ جهان، « به یک اندازه درست هستند »، یعنی آنها در جستجو حقیقت و فراهم کردن راه رستگاری، به یک اندازه موفق هستند. این گزینه جایگزین با مشکل رویکرد کثرتگرایی، یعنی مسئله پوچی مواجه نیست. بنابراین، حداقل برای بسیاری از مسلمانان، بلکه احتمالاً برای بسیاری از مسیحیان و یهودیان نیز منطقیتر است که بهجای پذیرش رویکرد کثرتگرایی، از آن گزینه جایگزین استقبال کنند. اینکه آیا این گزینه جایگزین باید بر رویکرد انحصارگرایی و شمولگرایی نیز ترجیح داده شود، موضوعی است که من در این مقاله به آن نمیپردازم.
خلاصه ماشینی:
چرا من به عنوان یک مسیحی باید مسلمان شوم درصورتیکه هر دو باید به یک اندازه صحیح در نظر گرفته شوند؟ در مورد جایگزین ٢ چه بگوییم ؟ مـن آن را جـایگزین طبیعـت گرایانـه مـینـامم زیرابه این معنی است که وقتی با ادیان دیگری مانند اسلام روبـرو مـیشـوم ، بایـد از دین دار بودن دست بردارم و شروع به این باور کنم که هم مسـیحیت و هـم اسـلام و هم همه ادیان دیگر نادرست هستند و بنابراین شایسته تعهد من نیسـتند.
اگر، آن طور که هیک اذعان مـی کنـد، پـذیرش دیدگاه «کثرت ها به یک اندازه درست هستند» (کثرت گرایی) مستلزم این باشـد کـه «نمیتوان گفت حقیقت یـک یـا چنـد، شـخص یـا چیـز، خودآگـاه یـا ناخودآگـاه ، هدفمند یا غیر هدفمند، جوهر یا فرآیند، خیر یا شر، دوست داشتن یا نفرت اسـت » و از آنجایی که این خصوصیات متقابل انحصاری هسـتند امـا کامـل نیسـتند، چـرا مـن به عنوان یک مسیحی یا بگویم شما به عنوان یک مسلمان باید معتقد باشید که این X، چیزی که هیک آن را واقعی مینامد، اصلاً با ادیـان مـا ربطـی دارد؟(١٣) مسـیحیان و مسلمانان چگونه میتوانند عقلاً این حق را داشته باشند که به جای بیان تجربیات خود از هنر، غذا، فوتبال ، تعطیلات یا رانندگی با اتومبیل ، باور کنند که تجربیات آن هـا از خدا به عنوان امری شخصی ، عادل و دلسوز ربط خاصی بـه ایـن X دارد؟ ایـن مسـئله پوچی است .