چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی حرکت جوهری و تأثیر معرفتشناختی آن در اندیشه سیاسی شیعه است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و نتایج حاکی از آن است که صدرا با طرح مسأله حرکت جوهری، نشان میدهد که هر حرکتی ناشی و حاکی از حرکت در جوهر شیء است. وی جهان را همچون رودخانهای میداند که همه هستی آن عین حرکت و سیلان است. با توجه به محوریت قدرت در علم سیاست، میتوان نقش حرکت را نیز براساس محور قدرت روشن ساخت. به طور کلی حرکت در سیاست، یا در جهت کسب و حفظ قدرت و حکومت است، یا در جهت تغییر قدرتمندان و حاکمان. ضعف معرفتی انسان در اندیشه سیاسی به عنوان نتیجه حرکت جوهری در اندیشه سیاسی، قابلیت نقد اندیشههای سیاسی موجود و درانداختن طرحی نو را به همراه دارد، و به صورت فعال میتواند در نظامسازی اندیشه سیاسی، به ویژه تبیین نظریه امامت و ولایت شیعه و نظریه ولایت فقیه، نقشآفرین باشد.
The purpose of the present study is to review substantial motion and its epistemological influence on Shi’ite political ideology. The method of study is descriptive-analytic and the results indicate that Sadra by raising the issue of substantial motion, reveals that every motion originates from and conveys a motion in the substance of an object. He regards the world as a river that its all existence is moving and flowing. With respect to the centrality of power in politics, the role of motion can also be clarified based on power. In general, motion in politics is either directed to gain and sustain power and reign or to change those in power and government. Human epistemic deficiency in political ideology as a result of substantial motion in political ideology entails criticism of existing political ideas and coming up with new plans. This can actively be effective in the systemization of political ideas, particularly the theory of Imamat and Shi’ite Welayat and the theory of Welayat-e Faqih.
خلاصه ماشینی:
حرکت جوهري و تأثير معرفت شناختي آن 1 در انديشه سياسي شيعه جواد قديري حاجيآبادي دانشجوي دکتري فلسفه تطبيقي، دانشگاه شهيد مطهري، تهران ، ايران (نويسنده مسئول ).
برخي صدرا را حائز فلسفه سياسي ميدانند (لک زايي، ١٣٩٦: ص ٢٠، ٢٦) و حتي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني را تحت تأثير نظام حکمت صدرايي دانسته اند و به ويژه تأثيرات اين مکتب فلسفي را در رهبران اين نهضت ، ظاهر و آشکار ميدانند (لک زايي و لک زايي، ١٣٩٠: ص ١٣١).
يکي از نوآوريهاي ملاصدرا در عرصه حکمت نظري، طرح بحث حرکت جوهري ١ است که از مهم ترين دستاوردهاي صدرالمتألهين به شمار ميآيد و برخي آن را در انديشه سياسي وي حائز جايگاه مهمي ميدانند ( لک زايي، ١٣٩٦: ص ٢٦١).
پژوهش هايي که در اين زمينه انجام شده است ، بدين شرح است : «حرکت جوهري و ادراکات اعتباري با نگاه به انديشه فلسفي- سياسي علامه طباطبايي» از احمدرضا يزداني مقدم ، «نظريه حرکت جوهري : تبيين هستي شناسانه در علم سياست » از محمد پزشگي و «فلسفه سياسي متعاليه ملاصدرا بر اساس نظريه حرکت جوهري نفس » از مهدي اميدي که هيچ کدام از اين تحقيق هاي انجام شده ناظر به هدف اين پژوهش نيست ، به طوريکه تحقيق حاضر، رويکرد معرفت شناختي را دنبال ميکند؛ در حالي که تحقيق دوم ، رويکرد هستيشناختي و تحقيق سوم ، رويکرد انسان شناختي دارد و نخستين تحقيق ذکر شده نيز گرچه خاستگاه هستيشناسانه و معرفت شناسانه دارد؛ ولي رويکرد اجتماع شناختي دارد و به دنبال نتايج هنجاري در حوزه اجتماع و سياست است .