چکیده:
فهم معنای کلمات قرآن کریم، برای ما مسلمانان از اهمیت ویژهای برخوردار است. یکی از کلمات قرآنی کلمه «قنوط» است. با توجه به کاربستهای قرآنی کلمه قنوط و مشتقات آن، میتوان گفت «قنوط» حالتی آمیخته با نارضایتی، غم و اندوه شدید و افراط در غم و یأس خارج از حد طبیعی است. این حالت بیشتر در امور دنیوی، ناشکری و خستگی و ملال طبع و ناآرامی پیش میآیدو منشأ آن، عواملی است همچون دستنیافتن به شرایط مورد انتظار، محرومیت از منافع شخصی، سوء ظن به خدا، ولیّ حمید ندانستن خدا، غفلت از رحمت خدا، چشمدوختن به نعمت و فراموشکردن منعم، احساس مورد رحم واقع نشدن، درحالیکه بهشدت به آن رحم نیازمند است و توجه انحصاری به اسباب عادی عالم خلقت. این عوامل باعث میشود که حالت قنوط بهطور معمول در انسان ایجاد گردد. این پژوهش به روش کتابخانهای و توصیفی - تحلیلی به روش میدان معنایی ایزوتسو به بررسی این کلمه میپردازد. تاکنون درباره کلمه «قنوط» به این روش پژوهشی انجام نشده است.
Understanding the meaning of the words of the Holy Qur'an is of special importance for us as Muslims. One of the Qur'anic words is the word Qunut (despondence). According to the Qur'anic usages of the word qunut and its derivatives, it can be said that "qunut" is a state along with dissatisfaction, extreme sadness, excessive sadness and abnormal despair. This state occurs mostly in worldly affairs, ingratitude, fatigue, boredom, and restlessness, and its origin is factors such as not achieving the expected conditions, deprivation of personal interests, suspicion of God, not knowing God, neglecting God's mercy, focusing on the blessings and forgetting the benefactor, the feeling of not being shown mercy while he is in dire need of that mercy, and exclusive attention to normal causes of the world of creation. These factors cause the state of qunut to be created in humans normally. This study examines this word using a library and descriptive-analytical method via the semantic field method of Izutsu. So far, no research has been done about the word "Qunut" in this way.
خلاصه ماشینی:
اما مقاییس معنای منع و بازداشتن را آورده و مثال میزند: و بنو فلانٍ یقْنِطُونَ ماءهم عَنّا قَنْطاً: أی یمْنَعُونَه (ابن فارس، 1404ق، ج5، ص 32) که البته میتوان «قنوط» را لازمه این معنا به حساب آورد، چراکه وقتی کسی را از چیزی منع میکنند در واقع او را از آن مأیوس کردهاند؛ پس لازمه منعکردن مأیوسشدن است.
اینکه ضلالت بهعنوان یک عامل شناختی، موجب «قنوط» میگردد؛ کم و بیش در تفاسیر اسلامی، مورد اشاره یا تصریح قرار گرفته است که به پارهای از آنها اشاره میکنیم: در جامع البیان آمده است: «ابراهیم (علیه السلام) به مهمانان خود گفت چه کسی از رحمت الهی ناامید میگردد!؟ مگر گروهی که از راه درست، به خطا رفته و راه میانه و معتدل را به دلیل ترک امیدواری به خدا رها کرده باشند، درحالیکه فرد امیدوار به خدا هرگز ضایع نمیشود.
اما در این آیه شریفه، «قنوط» و ناامیدی از رحمت خدا به گمراهان نسبت داده شده است، چراکه آنان فهم نکردهاند که عالم آکنده از رحمت رحمانیه و رحیمیه الهی است و از واقع عالم بیگانهاند؛ لذا به خطا رفته و دچار خطای محاسباتی شدهاند.
پس «قنوط» در این آیه به معنای یأسی است که در اثر توجه انحصاری به اسباب عادی خلقت بهطور معمول در انسان ایجاد میشود که نوعی اختلال معرفتی درباره خدا و قدرت اوست.