چکیده:
مهدویت و مبانی آن، در تحولات نقاط مختلف تاریخ اسلام تأثیر بسیار زیادی داشته است. دو جریان مدعی مهدویت با نگاشتن رسالههای مهدوی برای دستیابی به اهداف سیاسی خود، نهضت خویش را آغاز کرده و برای مشروعیت بخشیدن به حرکت خویش، آن را در قالب منجیگرایانه و اصلاحطلبانه مطرح کردند. محمدبن تومرت و سیدمحمد فلاح، از مدعیان مهدویت هستند که در غرب و شرق جهان اسلام ادعای فعالیت سیاسی و فکری داشتند. بر این اساس آنچه مهم به نظر میرسد؛ بررسی ادعای مهدویت محمدبن تومرت و سیدمحمد فلاح با استفاده از رسائل اعزمایطلب و کلام المهدی میباشد. این پژوهش با رویکردی مقایسهای و تحلیلی و با تاکید بر رسائل سیاسی آنها، تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که گفتمان مهدویت چگونه توانست جنبش فکری آنها را تبدیل به حرکتی سیاسی کند؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که طرح مسائل فکری مهدویت در رسالهها، تأثیر زیادی در مشروعیت بخشیدن جنبشهای آنها داشته و با استمداد مهدویت موفق شدند در ابتدا جنبش خود را تبدیل به قدرت سیاسی کنند. اما با توجه به برداشتهای سیاسی و تحریف این گفتمان و تبدیل آن به ابزاری برای کسب قدرت، در ادامه هر دو جریان دچار افول گشتند.
Mahdism and its foundations have had a great impact on the developments of different parts of Islamic history. The two currents claiming Mahdism started their movement by writing Mahdavi treatises to achieve their political goals, and to legitimize their movement, they presented it in a saviorist and reformist format. Muhammad Ibn Tumart and Seyyed Muhammad Fallah are among the claimants of Mahdism who claimed political and intellectual activity in the west and east of the Islamic world. Based on this, what seems important; examining the claims of Mahdism by Muhammad Ibn Tumart and Seyyed Muhammad Fallah using the messages of Azmayutlab and the Kalam Al-Mahdi. This research, with a comparative and analytical approach and emphasizing on their political messages, tries to answer the question of how the discourse of Mahdism was able to turn their intellectual movement into a political movement. The findings of the research indicate that the presentation of the intellectual issues of Mahdism in treatises had a great impact on legitimizing their movements. And with the help of Mahdism, they managed to turn their movement into a political power at first However, due to the political perceptions and distortion of this discourse and turning it into a tool for gaining power, later on, both currents declined.
خلاصه ماشینی:
مقایسه تطبیقی ادعای مهدویت محمدبن تومرت و سیدمحمد فلاح براساس رسائل اعزمایطلب و کلام المهدی محمدحسن بهنامفر 1 چکیده مهدویت و مبانی آن، در تحولات نقاط مختلف تاریخ اسلام تأثیر بسیار زیادی داشته است.
با این شرایط محمدبن تومرت و سیدمحمد فلاح با استفاده از گفتمان مهدویت و با تکیه بر آموزههای آن، گفتمان جدیدی را پیریزی کرده که مبانی آن در رسالههای آنها نگاشته شده است.
بر این اساس مسئله اصلی آن است که گفتمان مهدویت با استفاده از رسالههای نگاشته شده چه تأثیری بر قدرتیابی، ایجاد مشروعیت و تداوم جریان سیاسی محمدبن تومرت و سیدمحمد فلاح داشته است؟ با مقایسه و تحلیل چنین به نظر میرسد که ابن تومرت و سیدمحمد فلاح با استمداد از گفتمان مهدویت و طرح موضوعات فکری در رسالههای مهدویت، در مرحله اول در پی ایجاد مشروعیت جنبش سیاسی خود و سپس تداوم آن بودند.
در این میان دو جریان موحدون و مشعشعیان با رهبری ابن تومرت و محمدبن فلاح و نگاشتن رسالههای خاصی که تاکید بر مهدویت داشته است، از فرصت سیاسی و تاریخی استفاده کردند.
Studying the reflection of the savior component of the end of time in Persian elementary books Dr. Mansour Nik Panah 1 Abstract Infants and novices are the most important assets of a country to ensure the future and continuity of the movement that the land claims to carry out.