چکیده:
جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری که هژمونی امریکا و بلکه نظام سلطه حاکم بر روابط بین الملل را به چالش کشیده و منتقد جدی و فعال مناسبات ظالمانه و ناعادلانه حاکم بر جهان است، همواره یکی از اهداف استراتژیک و اصلی امریکا در جنگ ترکیبی و دیپلماسی اجبار در عرصه سیاست خارجی بوده است که با روشها و ابزارهای متفاوت مثل تحریم تسلیحاتی، فشار سیاسی، تحریم اقتصادی و تلاش برای انزوا و تنگ تر کردن حلقه محاصره انقلاب اسلامی، خواستار تسلیم جمهوری اسلامی و دنباله روی از سیاستهای منطقهای و جهانی امریکاییها بوده است. با توجه به اینکه در کنار ابزارهای متعارف و نامتعارف جنگ ترکیبی اعم از جنگ اقتصادی، جنگ اطلاعاتی، جنگ سیاسی، جنگ فرهنگی، عملیات روانی، حملات سایبری، ناامنی و بیثبات سازی داخلی، «دیپلماسی» و «جنگ دیپلماتیک» نیز یکی از محورهای اصلی و مهم این نوع جنگ ترکیبی است، این مقاله به دنبال بررسی و تحلیل ماهیت و ابعاد جنگ ترکیبی امریکا علیه جمهوری اسلامی به روایت دیپلماسی و مذاکره است.....
The Islamic Republic of Iran, as an actor that has challenged the hegemony of the United States and the ruling system of international relations and is a serious and active critic of the oppressive and unjust relations ruling the world, is always one of the strategic and main goals of the United States in combined war and coercive diplomacy. It has been in the field of foreign policy that with different methods and tools such as arms embargo, political pressure, economic embargo and efforts to isolate and narrow the circle of encirclement of the Islamic Revolution, it has demanded the submission of the Islamic Republic and following American regional and global policies. has been Considering that along with the conventional and unconventional means of combined warfare, including economic war, information war, political war, cultural war, psychological operations, cyber attacks, insecurity and internal destabilization, "diplomacy" and "diplomatic war" are also one of the The main and important axes of this type of combined war, this article seeks to investigate and analyze the nature and dimensions of combined war of America against the Islamic Republic according to the narrative of diplomacy and negotiation.....
خلاصه ماشینی:
com مقدمه در طول سـال هاي پس از پيروزي انقلاب کبير اسـلامي ، قدرت هاي بين المللي به ويژه آمريکا و انگليس کـه ـبه دنبـال تحميـل اراده خود بر مردم ايران بوده اـند، همواره از جنـگ ترکيبي براي غلبـه بر فرهنگ اسـتراتژيک مردم ايران يعني مقاومت در برابر مداخله و سـلطه خارجي اسـتفاده کرده اند که اين مهم در فضـاي ديپلماسـي و مذاکرات دوجانبه يا چندجانبه از طريق ديپلماسـي اجبارآميز دنبال مي شود.
بنابراين با توجه به اينکه جمهوري اسلامي ايران ، به عنوان بازيگري که هژموني آمريکا و بلکه نظام سلطه حاکم بر روابط بين الملل را به چالش کشيده و منتقد جدي و فعال مناسبات ظالمانه و ناعادلانه حاکم بر جهان است ، همواره يکي از اهداف استراتژيک و اصلي آمريکا در اعمال ديپلماسي اجبارآميز بوده است که با روش ها و ابزارهاي متفاوت مثل تحريم تسليحاتي ، استقرار پايگاه هاي نظامي در مدار و شعاع ٣٦ درجه جغرافياي ايران زمين ، فشار سياسي ، تحريم اقتصادي و تلاش براي انزوا و تنگ تر کردن حلقه محاصره انقلاب اسلامي ، خواستار تسليم جمهوري اسلامي و دنباله روي از سياست هاي منطقه اي و جهاني غربي ها بوده است ٢ و اينگونه بوده است که با دروغ پردازي و جعل اطلاعات نادرست و غيرواقعي مدام بر طبل تهديدانگاري و ايران هراسي کوبيده تا با فريب افکار عمومي و ارعاب سياسيون و ديپلمات ها، اهداف و مطامع نامشروع خود را دنبال کند.