چکیده:
بیان مسئله:
همواره ارتباطی دوسویه میان ساختار فضایی خانه و عوامل اجتماعی و فرهنگی برقرار بوده است. از جمله مواردی که نقش مهمی در تغییرات ساختار خانه ها در چند سده اخیر ایفا کرده، تغییر جایگاه زنان در خانه و اجتماع بوده است. خانه به عنوان مکانی که نقش کلیدی در هویت بخشی و بازتولید ارزش های اجتماعی دارد، برای بیان و هماهنگی با اعتقادات ساکنین، همواره دستخوش تغییرات بوده است. همچنین امروزه روند تغییرات در نقش پذیری و هویت اجتماعی زنان به سرعت در حال تغییر است، لذا بررسی این تحولات در چند سده گذشته و راهکارهای طراحی اعمال شده در مسکن متناسب با این تغییرات و نتایج حاصله از این تغییرات، می تواند برای پیش بینی و ارایه الگوهای مناسب برای خانه در آینده، مفید باشد.
هدف پژوهش:
هدف این مقاله مقایسه ساختار فضایی میان خانه های قرن 17 تا 21 در اروپا با خانه های ایران از زمان قاجار تاکنون با بررسی جایگاه اجتماعی زنان است، به نحوی که سیر تطور سازماندهی فضایی در گذر زمان در ایران و اروپا جداگانه بررسی و علاوه بر آن تفاوت و شباهت بین ایران و اروپا در یک دوره زمانی مشابه نیز مشخص شود.
روش پژوهش:
این پژوهش با استفاده از روش تفسیری-تاریخی، استدلال منطقی و قیاس تطبیقی، به طور هم زمان با استفاده از قیاس طولی و عرضی، به بررسی چگونگی ارتباط و تاثیرات دوسویه میان ساختار فضایی خانه و جایگاه اجتماعی زنان می پردازد.
نتیجه گیری
نتایج نشان می دهد، ارتباط مستقیمی میان جایگاه اجتماعی زنان و قلمروهای جنسیتی فضایی خانه وجود دارد؛ به گونه ای که با بهبود این جایگاه، کیفیت فضایی قلمروهای زنانه افزایش یافته و بسیاری از ارزش گذاری های قبلی جنسیتی فضاها و عملکردها تغییر یافته است. این تغییرات در نهایت منجر به متعادل شدن نقش های جنسیتی در خانه شده است. اگرچه هنوز کاستی هایی در الگوی فضای معاصر دیده می شود که می توان به کمبود فضاهای نیمه باز در مجاورت خانه اشاره کرد.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی پژوهش حاضر آن است که تغییر جایگاه اجتماعی زنان درطول تاریخ چه تأثیری بر سازماندهی فضایی خانهها داشته است؟ همچنین به طور معکوس آثار پیوستگی قلمروهای جنسیتی در خانه بر جایگاه زنان در خانواده چه بوده است؟ پیشینۀ تحقیق برای بررسی تأثیر دوجانبۀ جایگاه زنان و کالبد خانه، پژوهش حاضر در دو بخش جامعهشناسی و تحلیل فضایی معماری خانهها صورت گرفته است.
در مناطقی که شغلهایی مانند دامداری، ماهیگیری و تجارت متداول بوده و این مشاغل تنها توسط مردان خانه انجام میشود، فضای خانه تبدیل به یک فضای محصور با تفکیک کامل فضاهای عمومی و خصوصی میشود و هر فضا تعریف و عملکرد مشخص و بدون تغییری خواهد داشت؛ درصورتی که زمانی که معیشت تعاملی به واسطۀ شغلهایی مانند کشاورزی، باغداری و صنایع دستی وجود داشته باشد که در آن زنان حضور و مشارکت فعال در عرصههای اجتماعی دارند، تعامل موجود میان دو جنس باعث اتحاد آنان شده و فضای خانهها بازتر و تفکیک فضایی کمتر میشود و فضاهای اصلی خانه قابلیت چند عملکردی در فصول و زمانهای مختلف را خواهند داشت (ورمقانی و سلطان زاده، 1394).
به همین منظور در این پژوهش عرصۀ عمومی و خصوصی خانه به عنوان فضاهایی با عملکرد چند جنسیتی و آشپزخانه و فضای باز زنانه، به عنوان فضاهای زنانه انتخاب شده است و در ادامه تغییرات ارتباط فضایی و بصری و هچنین عملکرد این فضاها در بازۀ زمانی مشخص بررسی خواهد شد: 1.