چکیده:
حاکمیت قانون در حقوق داخلی الهامبخش مفاهیمی از قبیل، پاسخگویی، شفافیت ،حمایت از حقوق بشر،کنترل قدرت، قانونیت و... می باشد. وجود این شاخصه ها باعث گردیده است تا این مفهوم مانند خیلی از مفاهیم ارزشمند حقوق داخلی، وارد حقوق بین الملل گردد. حقوق بین الملل امروز به عنوان یک مجموعه قواعد لازم الاجرا تثبیت گردیدهاند و حاکمیت آنها در جامعه بین المللی مشهود می باشد. حاکمیت قانون در حقوق بین الملل بر مبنای شاخصه هایی از قبیل پاسخگویی در برابر قانون، شفافیت قانونی، جلوگیری از خودسرانگی، تضمین برتری قانون و با قطعیت حقوقی، بر اساس مقتضیات و ساختار حقوق بینالملل و متناسب با آن موجود می باشد. ما در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی دریافتیم که حقوق بشر هم به عنوان مبنای حاکمیت قانون در حقوق بین الملل و هم به عنوان هدف آن جایگاه برجستهای در تحقق این اصل در حقوق بینالملل داشته و وجود حقوق بشر در استقرار حاکمیت قانون مفروض بوده و دولت ها صرفاً آن را شناسایی می نمایند. در واقع استقرار حاکمیت قانون مستلزم اجرای حقوق بشر بوده و رابطه این دو جداییناپذیر و ذاتی می باشد. چرا که در بردارنده اصول و ویژگیهای مشترک می باشند و این مهم در خروجی اجلاس سران ۲۰۰۵ به رسمیت شناخته شد و مورد تاکید قرار گرفت.
The rule of law in domestic law inspires concepts such as accountability, transparency, protection of human rights, control of power, legality, and so on. The existence of these characteristics has led to the introduction of this concept, like many valuable concepts of domestic law, into international law. International law is now established as a set of enforceable rules, and their sovereignty is evident in the international community. The rule of law in international law is based on characteristics such as accountability to the law, legal transparency, prevention of arbitrariness, guarantee of the rule of law and with legal certainty, based on the requirements and structure of international law and in accordance with it. In this descriptive-analytical method, we found that human rights, both as the basis of the rule of law in international law and as its goal, have a prominent place in the realization of this principle in international law and the existence of human rights in the establishment of the rule of law is assumed. They simply recognize it. In fact, the establishment of the rule of law requires the implementation of human rights, and the relationship between the two is inseparable and inherent. Because they contain common principles and characteristics, and this was recognized and emphasized in the outcome of the 2005 Summit.
خلاصه ماشینی:
يکي از شاخصه هاي اصلي آن در حقوق بين الملل وجود يک مرجع قانونگذاري مي باشد که معمولاً آن را در نظام سلسله مراتبي داخلي مي بينيم .
بديهي است نظام بين المللي حقوق بشر در قالب استاندارد هاي حقوق بشردوستانه ،مقررات کيفري بين المللي، اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاقين نقش بسيار مؤثري در تحقق حاکميت قانون در حقوق بين الملل خواهد داشت .
بديهي است نظام بين المللي حقوق بشر در قالب استاندارد هاي حقوق بشردوستانه ،مقررات کيفري بين المللي، اعلاميه جهاني حقوق بشر و ميثاقين نقش بسيار مؤثري در تحقق حاکميت قانون در حقوق بين الملل خواهد داشت .
اين اصل امروزه در عرصه حقوق داخلي و بين الملل و در حوزه هاي تحقيقاتي و سياسي اجتماعي و همچنين در عمل ، به مفهوم يا کليد واژه اي مشهور تبديل گرديده است .
در برداشت شکلي از حاکميت قانون ما نهايتأ به اين نتيجه ميرسيم که هر آنچه دولت انجام ميدهد بايد از طريق قانون باشد و مناسب ترين عنوان براي اين ايده ، حکومت از ٧ -حـاجيزاده ، محمود، هيبـت الا نژنـدي منش و محمـد حســـين زارعي، (١٣٩٦).
همه را مي توان از نشانه هاي وجود حاکميت قانون در حقوق بين الملل دانست .
٣-١- ويژگي هاي حاکميت قانون در حقوق بين الملل ٣-١-١- پاسخگويي و مسئوليت 11- LegaLity ١٢ - باقري، محمود.
شوراي امنيت نيست قطعنامه هاي شماره ١٣٢٥، ١٦٧٤، ١٦١٢ و ١٨٢٠ بر اهميت حاکميت قانون در سطح داخلي و بين المللي تاکيد داشته است .
اصل حاکميت قانون در حقوق بين الملل .