چکیده:
توسعه تکنولوژیک اساسا یکی از منابع پویایی سیاسی و طبقاتی یک جامعه است.یکی نوآوری تکنولوژیک میتواند طبیعت و ساختار مرزبندیهای سیاسی-اجتماعی یک جامعه را تغییر دهد.این امر با تحول سیستم اقتصادی و حرفهای،با خلق تقسیم کار جدید اقتصادی- اجتماعی،با ایجاد طبقات و اقشار جدید،با ترمیم و اطلاح منابع قدرت،با جابجایی قدرت از یک طبقه به طبقه دیگر یا از یک حوزه به حوزه دیگر و یا با جایگزینی روابط جدید قدرت تحقق میپذیرد در این مقاله ابتدا تعریفی از ابتکارات ارایه میشود و مفهوم ابتکارات تدریجی- افزایشی که ابتکاراتی قابل پیشبینی و قابل برنامهریزی میباشند مبنای بحث این مقاله قرار خواهد گرفت.سپس روش تحقیق این مقاله را برای ارزیابی فرضیهها مورد بحث قرار می دهیم،از هر تئوری مورد بحث فرضیه،فرضیههای عملیاتی،متغیرها و شاخصهایی استخراج گردیده تا آنها را در محک آزمایش تجربی قرار دهیم.تئوریهای مورد بحث در این مقاله بر متغیرهای متنوعی بعنوان عوامل موثر بر ابتکارات تاکید داشتهاند.برخی ابتکارات را ناشی از ویژگیهای جغرافیایی و تسهیل ارتباطات بین موسسات میدانند و بعضی آن را تابعی از عوامل اقتصادی و مقتضیات بازار میدانند.
خلاصه ماشینی:
"فرضیه عملیاتی:درصد فروش اختصاص یافته به واحد تحقیق و توسعه یک بنگاه اقتصادی(نوآوری تکنولوژیک)تابعی از تمرکز مکانی-جغرافیایی بنگاههای اقتصادی و جریان داشتن خدمات اطلاعاتی و ارتباطی بین آنهاست.
«بنابراین اگر شرکتهای آمریکایی هزینه بیشتری،در مقایسه با رقبای خود،در توسعه محصولات جدید صرف میکنند(و این صرف هزینه به نادرستی هزینه«پژوهش»نامگذاری شده)به خاطر علل مبهم جامعه شناختی نیست،بلکه به خاطر وجود تعامل موثر بین ظرفیتهای بازار و تهیهکنندگان آن است.
(همان صفحه،200-195)بنگاههای اقتصادی بزرگ میتوانند تغییرات تکنولوژیک و ترکیبات فنی جدید را تضمین کنند،انگیزه نوآوری را افزایش دهند و سرمایه لازم را برای واحدهای تحقیق و توسعه فراهم نمایند( Lebas,1995, p.
(همان،ص 3)متغیرها،شاخصها و فرضیه عملیاتی شاخصهای متغیرهای مستقل:«کل فروش»،«شمار کارکنان»،«شمار مهندسین»، «میزان رقابت در بازار ملی و بین المللی» شاخص متغیر وابسته:درصد فروش که به تحقیق و توسعه اختصاص یافته است.
تابلوی شماره 2 توزیع فراوانی بنگاهها براساس بخش صنعتی و محل اسکان (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتایج دادههای پژوهش حاضر مربوط به بنگاههای اقتصادی کشور کانادا میباشد ازاینرو شاید بیان تفضیلی آن برای مخاطبان ایرانی ضروری نباشد،اما اجمال آن میتواند برای سیاستگذاران دولتی در امر تکنولوژی و صاحبان صنایع سودمند باشد.
1-آیا رابطهای بین نوآوری تکنولوژیک و ویژگیهای جغرافیایی بنگاههای اقتصادی -صنعتی و تعاملات ناشی از آن وجود دارد؟ آیا رابطهای بین نوآوری تکنولوژیک از سویی و سیکل بازار و تبحر تکنولوژیک بنگاه اقتصادی از سوی دیگر وجود دارد؟ 3-آیا بین بزرگی بنگاه اقتصادی و دانش علمی با نوآوری تکنولوژیک رابطهای وجود دارد؟ 4-آیا بین نوآوری و تقسیم کار حرفهای و مکانی رابطهای وجود دارد؟ آنالیز دادهها نشاندهنده آن است که متغیرهای نظریه جغرافیایی تنها در بخش الکترونیک معنیدار است."