چکیده:
ادبیات در هر دورهای نشاندهنده و بازتاب شرایط جامعه از پیشرفت و افول، یأس و امید مردمان بوده است. شادی و غم دو عنصر مهم در زندگی است که تبلور آن در زبان و ادبیات نیز نمود پیدا کرده است. پژوهش حاضر سعی داشته به بررسی استعارههای یأس و امید در نمونههایی از ادبیات چهار دهه اخیر و تأثیر جامعه بر آن از میان پرمخاطبترین رمانهای چهار دهه اخیر بر اساس چارچوب لیکاف (۱۹۸۰) بپردازد. بدین منظور چهار رمان پرمخاطب، از دهه ۶۰ «نخلهای بی سر»، ۷۰ «روی ماه خدا را ببوس»، ۸۰ «چراغها را من خاموش میکنم» و رمان دهه ۹۰ «پاییز فصل آخر است» به شیوه توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت. پیکره پژوهش جملاتی از هر چهار رمان است که جداگانه بررسی و استعارههای بالا و پایین که حاکی از امید و یأس است استخراج و جداگانه تحلیل گردید. یافتهها نشان دادکه در ادبیات هر چهار دهه استعارههای پایین بیشتر استفاده شده و بیشترین فراوانی آن در دهه ۹۰ پدیدار گشته و شرایط و فضای جامعه در فرازوفرود این استعارهها مؤثر بوده است.
Literature in every period has shown and reflected the conditions of the society from the progress and decline to despair and hope of its people. Happiness and sadness are two important elements in life which are expressed in language and literature. The present study has tried to investigate the metaphors of despair and hope in the literature of the recent four decades and the impact of society on it in the most popular novels of the last four decades based on the framework of Lakoff (1980). For this purpose, four popular novels from the 60s "Nakhlhaye Bisar", 70s "Roye Mahe Khoda ra Bebos", 80s "Cheragh ha ra Man Khamosh Mikonam" and the 90s novel "Paeiz Fasle Akhar Ast" were analyzed in a descriptive-analytical way. The body of the research is sentences from all four novels, which were analyzed separately, and metaphors of high and low, which indicate hope and despair, were extracted and analyzed separately. The findings showed that in the literature of all four decades, low metaphors were used more and the highest frequency appeared in the 90s, and the conditions and atmosphere of the society were effective in the ups and downs of these metaphors.
خلاصه ماشینی:
بررسي استعاره هاي فضايي يأس و اميد در چهار رمان چهار دهه اخير سيده فاطمه حسيني ، مريم ايرجي ، سيد عبدالمجيد طباطبايي لطفي اطلاعات مقاله چکيده ادبیات در هر دورهای نشاندهنده و بازتاب شرایط جامعه از پیشرفت و افول، یأس و امید مردمان بوده است.
در پژوهش حاضر استعاره هاي بالا که حاکي از اميد، و استعاره هاي پايين که حاکي از يأس است بر اساس ديدگاه ليکاف ٢و جانسون ٣(١٩٨٠) و در چارچوب معني شناسي شناختي از ميان چهار رمان پرمخاطب دهۀ٦٠، ٧٠، ٨٠، ٩٠ ايران ، (رمان نخل هاي بي سر، روي ماه خدا را ببوس ، چراغ ها را من خاموش مي کنم و پاييز فصل آخر است ) بررسي مي شود.
٥. بررسي استعاره هاي بالا و پائين در رمان در اين بخش نمونه هايي از داده هاي گردآوري شده در رمان هاي چهار دهه اخير نخل هاي بي سر، روي ماه خدا را ببوس ، چراغ ها را من خاموش ميکنم ، پاييز فصل آخر است ، فهرست خواهد شد تا از طريق آن استعاره هاي بالا و پايين مشخص و بررسي شود.
تمرکز بر آن بوده است که داده ها بر اساس انگارٔە مطرح شدهاز سوي ليکاف و جانسون (١٩٨٠) با عنوان استعاره هاي فضايي (بالا-پايين ) گردآوري و نتايج بررسي ها باتوجه به تأثير شرايط هر دهه تحليل شود.
با اين هدف که تجربيات زيسته ما در زبان روزمره مشهود است نمونه هايي از ادبيات چهار دهه را به عنوان يک منبع موثق براي بررسي سير اميد و يأس باتوجه به استعاره هاي فضايي بالا و پايين مورد تحليل قرار داديم .
From Perception to Meaning: Image Schemas in Cognitive Linguistics.