چکیده:
جمهوری اسلامی از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن ماه سال 1357هجری شمسی «فوریه سال 1979 میلادی» در ایران، همواره به دلیل حرکت در راستای اهداف اولیه انقلاب، با تنش و درگیری چه در سطح منطقه و چه در سطح بین الملل بوده است. جمهوری عربی سوریه به عنوان مسئله مهمی است که در سال های اخیر در ساختار سیاست خارجی جمهوری اسلامی نقش بسزایی را ایفا می نماید و به دلیل همین اهمیت موجبات رویارویی غیر مستقیم با یک دسته از کشورها شده است. سوریه شاید تنها کشوری است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی نقش حمایتی و تأثیرگزاری عمیق هم راستای گفتمان و تفکرات جمهوری اسلامی در سطح منطقه و فرا منطقه حرکت و رفتار کرده است. این سرزمین با توجه به جغرافیای خود تعیین کننده بسیاری از معادلات در غرب آسیا می باشد. در این راستا پژوهش موجود در پی پاسخ به این سوال است که رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در رابطه با بحران جمهوری عربی سوریه با توجه به چه مؤلفه ای شکل گرفته است؟ فرضیه مطرح شده به این صورت است که با توجه به اهمیت جمهوری عربی سوریه، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر حفظ وضع موجود استوار می باشد.
Since the beginning of the victory of the Islamic Revolution in February 1979 in Iran, the Islamic Republic has always faced tensions and conflicts both at the regional and international levels due to its movement in line with the initial goals of the revolution. The Syrian Arab Republic is an important issue that has played a significant role in the foreign policy structure of the Islamic Republic in recent years, and because of this importance, it has caused indirect confrontation with a group of countries. Syria is perhaps the only country that, since the victory of the Islamic Revolution, has moved and acted in a deep supporting and influential role in line with the discourse and thoughts of the Islamic Republic at the regional and extra-regional level. Due to its geography, this land determines many equations in West Asia. In this regard, the existing research seeks to answer the question that the foreign policy approach of the Islamic Republic of Iran in relation to the crisis of the Syrian Arab Republic has been formed according to what component? The proposed hypothesis is that due to the importance of the Syrian Arab Republic, the foreign policy of the Islamic Republic of Iran is based on maintaining the status quo.
خلاصه ماشینی:
در اين نوشــتار تلاش بر اين مطلب اســت تا با اتخاذ رويکردي توصـيفي-تحليلي در صـدد پاسـخگويي به اين سـؤال باشـد که که رويکرد سـياسـت خارجي جمهوري اسـلامي ايران در رابطه با بحران جمهوري عربي سوريه با توجه به چه مؤلفه اي شکل گرفته است ؟ فرضــيه مطرح شــده به اين صــورت اســت که با توجه به اهميت جمهوري عربي ســوريه ، ســياســت خارجي جمهوري اسلامي ايران بر حفظ وضع موجود استوار مي باشد.
اصل يکصد و پنجاه و دوم سـياسـت خارجي جمهوري اسـلامي ايران بر اسـاس نفي هرگونه سـلطه جويي و سـلطه پذيري، حفظ اسـتقلال همه جانبه و تماميت ارضـي کشـور، دفاع از حقوق همه مسـلمانان و عدم تعهد در برابر قدرت هاي سـلطه گر و روابط صلح آميز متقابل با دول غيرمحارب استوار است اصل يکصد و پنجاه و سوم هرگونه قرارداد که موجب سـلطه بيگانه بر منابع طبيعي و اقتصـادي، فرهنگ ، ارتش و ديگر شـئون کشـور گردد ممنوع است .
البته بايد اشـاره داشـت که اين حمايت همه جانبه در راسـتاي منافع ملي جمهوري اسلامي در سطح منطقه و بين الملل مي باشد.
اما از نگاه نوشـتار حاضـر جمهوري اسـلامي براي رسـيدن به اهداف خاص خود نيازمند متحدان اسـتراتژيک مي باشـد و سـوريه به عنوان تنها دولت متحد منطقه اي نقش بسـزايي را در پيشـبرد اهداف سـياسـتمداران ايران دارا اسـت به گونه اي که در صـورت عدم همکاري سـوري ها با جمهوري اسـلامي خلل بسـيار مهمي در سـياسـت هاي جمهوري اسلامي ايجاد مي شود.