چکیده:
یکی از موضوعات مهم زندگی بشر امروز و به تبع آن یکی از مهمترین مختصّات پسامدرنیسم، عدم قطعیت است. نفوذ این اصل به حوزة ادبیّات و تأثیرپذیری رمان از آن سبب جذّابیت هرچه بیشتر رمانهای مدرن و پستمدرن برای خواننده و مشارکت هرچه بیشتر خواننده در خوانش رمان شدهاست. رمان «دیلمزاد» اثر محمّد رودگر یکی از رمانهای برگزیدة دفاع مقدّس است که در آن از عوامل گوناگونی برای ایجاد تشکیک و عدم قطعیت بهرهگرفته شدهاست و ساختمایة اصلی آن را عدم قطعیت تشکیل میدهد.در جستار حاضر، جلوههای متفاوت عدم قطعیت در رمان «دیلمزاد» با روش توصیفی ـ تحلیلی بررسی و از این رهگذر تمهیدات نویسنده برای ایجاد عدم قطعیت و قراردادن خواننده در مرز باور و ناباوری تحلیل شدهاست. یافتههای تحقیق حکایت از آن دارد که در این رمان، عدم قطعیت در سطوح زبانی، روایت، شخصیّتپردازی، زاویة دید و زمان و مکان داستان نمود یافته و از این میان، در سطح زبانی رمان از برجستگی خاصّی برخوردار است. همچنین نویسنده با داستانیکردن واقعیت و آمیختن خیال و واقعیت به همراه بیتوجّهی به رابطة علّت و معلولی در داستان، بر تشکیک مخاطب و عدم قطعیت داستان افزوده است.
One of the most important issues in human life today and consequently one of the most important features of postmodernism is uncertainty. The influence of this principle in the field of literature and the influence of the novel on it has made modern and postmodern novels more attractive for the reader and the reader more involved in reading the novel. The novel "Dilmzad" by Mohammad Roodgar is one of the selected novels of the Holy Defense in which various factors have been used to create doubt and uncertainty and the construction of its main theme is uncertainty. In the present article, different manifestations of uncertainty in the novel "Dilmzad" have been studied by descriptive-analytical method and through this, the author's preparations to create uncertainty and place the reader on the border of belief and disbelief have been analyzed. Findings of the research indicate that in this novel, uncertainty is expressed in the linguistic levels, narrative, characterization, perspective and time and place of the story, and among these, in the linguistic level of the novel has a special prominence. The author has also added to the skepticism and uncertainty of the story by narrating reality and mixing fantasy and reality with disregard for the cause-and-effect relationship in the story.
خلاصه ماشینی:
در جستار حاضر، جلوه های متفاوت عدم قطعیت در رمان «دیلمزاد» با روش توصیفیتحلیلی بررسی و از این رهگذر تمهیدات نویسنده برای ایجاد عدم قطعیت و قراردادن خواننده در مرز باور و ناباوری تحلیل شده است .
یافته های تحقیق حکایت از آن دارد که در این رمان ، عدم قطعیت در سطوح زبانی، روایت ، شخصّیت پردازی، زاویۀ دید و زمان و مکان داستان نمود یافته و از این میان ، در سطح زبانی رمان از برجستگی خاصّی برخوردار است .
محمّد رودگر، نویسندة این رمان ، یکی از نویسندگان با تکنیک رمان دفاع مقدّس است که با آفرینش «دیلمزاد»، اثری با ماهیتی سّیال و شکل ناپذیر خلق کرده و از عوامل گوناگونی برای ایجاد تشکیک و عدم قطعیت در آن بهره گرفته است و با این کار خواننده را در مرز بین باور و ناباوری قرار میدهد.
» (همان : ١٢١) «تاریخ نامه ١٩٨٠ بود گمانم ؛ یعنی ٥٨ خودمان گمانم » (همان : ١٨١) روایت یک بخش از داستان در قالب حدس و گمان و سپس برگشتن از این روایت با یکی از سازه های دستوری تردید آفرین ، شیوة دیگری است که نویسنده برای ایجاد عدم قطعیت از آن بهره برده است .
شاید داستان از قرار دیگری بود» (همان : ١٣٨) درکنار وجهیت ، استفادة نویسنده از سازه های دستوری تردیدآفرین همچون بسامد بالای جملات پرسشی و افعال منفی به همراه قیدهای تردیدی به وجودآورندة عدم قطعیت در زبان شده است : «نمیدانم این فکر از کجا آمده ، اّما یک جورهایی مطمئنم که همان غزل زیبا نجاتت داده .