چکیده:
اهمیت یادگیری به طورکلی از آنجا ناشی میشود که اساس فهم رفتار انسان است تاجایکه عملکرد هرفرد بخصوص انسان سازمانی به عمل یادگیریاش بستگی دارد چراکه اودرهرلحظه ازعمرخود رفتارخاصی را انجام میدهد که باید این رفتارها را ازقبل آموخته باشد. یادگیری نه تنها درآموختن خاصکارهای سازمانی بلکه در رشد هیجانی، تعامل اجتماعی وحتی رشد شخصیت آنان نیز دخالت دارد. باتوجه به این نکته که یادگیری درطول زندگی انسان سازمانی جاری است وبه شیوههای مختلف روی میدهد بگونهای که همه آنها دایم به نوعی درحال آموختن ویادگیری هستند. مثلا یاد میگیرند که چگونه وظیفه خود را انجام دهند وچگونه با دیگران درسازمان خود تعامل کنند، مسئله اصلی تحقیق این است که عناصر اصلی یادگیری چیست؟ واساسا ازچه شیوههای میتوان یاد گرفت؟. این تحقیق با هدف فوق؛ یعنی به منظور دستیابی به عناصر وشیوههای یادگیری انسان سازمانی درآموزههای دینی انجام شده است. روش تحقیق به کار رفته دراین پژوهش، روش تحقیق کیفی از نوع "روش توصیفی-تحلیلی" میباشد. نتایج ویافتههای این تحقیق بخوبی نشان میدهد که غیر از آموزشهای رسمی، مهمترین شیوههای یادگیری عبارتند از: ایجاد زمینههای یادگیری؛ مشاهده؛ شنود موثر؛ تجربه؛ تکرار؛ و پرسش وپاسخ.
خلاصه ماشینی:
عناصر و شیوه های یادگیری سازمانی درآموزه های دینی محمد علوی (عادلی)١ دریافت : ١٣٩٩/٧/٢٥ پذیرش : ١٣٩٩/١٠/١٠ چکیده اهمیت یادگیری به طورکلی از آنجا ناشی میشود که اسـاس فهـم رفتـار انسـان اسـت تاجایکه عملکرد هرفرد بخصوص انسان سازمانی به عمل یادگیری اش بستگی دارد چراکه اودرهرلحظه ازعمرخود رفتارخاصی را انجام میدهد که باید این رفتارها را ازقبل آموختـه باشد.
گرچه میتوان گفت که تمامی انسان ها به نوعی دراعمـاق وجودشـان یادگیرنـده هستند و نظام هستی و کائنات در حال حرکت بـه سـوی ایجـاد جامعـه ای یادگیرنـده میباشد چرا که ادامه بقا و حیات بشر درگروآموختن بوده و یادگیری نوعی از لـذت درونی و اساساً الزام اجتماعی است که گنج درون بشر محسوب میشود تا جـایی کـه هیج گونه رفتار انسان بدون یاد گیری قبلی نیست .
اما مسئله اساسی این است که بدانیم درآموزه های دینی عناصر و ارکان و شیوه - هـای یـادگیری انسـان هـا بخصـوص افـرادی سـازمانی چیسـت ؟ و اصـولا یـادگیری درآموزه های دینی ازچه درجه اهمیـت وجایگـاهی برخـوردار اسـت ؟ ازینـرو بحـث یادگیری برای برای همه انسان ها به خصوص افراد سازمانی از اهمیت ویژه برخوردار میباشد.
آگاهی از شیوه های یادگیری نه تنها در فهم رفتـار بهنجـار بـه آن هـا کمک میکند، بلکه امکان درک بیشتر شرایطی را که منجر به رفتار ناهنجار میشود را نیز به آن ها یاد میدهد.
نظریه های شرطیسازی کلاسیک ، کوشش و خطا و شرطیسازی کنش گر، از مهم ترین دیدگاه های رفتارگرایـان هسـتند کـه این موضع را انتخاب کرده اند (بیابانگرد،١٣٨٤: ١٩٣) ایـن نظریـه هـا کـه در ذیـل توضیح داده شده اند؛ یادگیری را ایجاد و تقویت رابطـه و پیونـد بـین محـرک و پاسخ در سیستم عصبی انسان میدانند.