چکیده:
در این پژوهش به بررسی و تحلیل اثر بخشی ابعاد هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین پرداخته شده است. این پژوهش با توجه به هدف آن کاربردی بوده و در زمره تحقیقات توصیفی، از نوع تحقیق همبستگی قرار دارد. جامعه آماری آن را مدیران و اساتید بسیجی دانشگاه با تعداد ۱۰۶ نفر تشکیل دادهاند. برای تعیین سطح ابعاد هوش معنوی از پرسشنامه هوش معنوی بدیع و همکاران (۱۳۸۹) و برای تعیین امتیاز سبک رهبری تحول آفرین از پرسشنامه چند عاملی رهبری بس و آولیو (۱۹۹۰) استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که بین هوش معنوی و سبک رهبری تحول آفرین رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد و از بین ابعاد هوش معنوی، بعدهای تفکر کلی و اعتقادی، سجایای اخلاقی و خود آگاهی و عشق از سطح متوسط بالاتر می باشند، به عبارتی در سطح مطلوب هستند. ولی بعد توانایی مقابله با مشکلات در سطح متوسط پایین تر است. همچنین سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن از سطح متوسط بالاتر است. به عبارتی سطح رهبری تحول آفرین و ابعاد آن در بین مدیران و اساتید در سطح مطلوب می باشد.
In this research, the effectiveness of dimensions of spiritual intelligence and transformational leadership style have been investigated and analyzed. According to its purpose, this research is applied and it is in the category of descriptive research, correlation research type. Its statistical population is made up of Basiji University managers and professors with a number of 106 people. To determine the level of spiritual intelligence, Badie et al.'s spiritual intelligence questionnaire (2008) was used, and to determine the transformational leadership style score, Bess and Avlio's multi-factor leadership questionnaire (1990) was used. The results of the research showed that there is a positive and meaningful relationship between spiritual intelligence and transformational leadership style, and among the dimensions of spiritual intelligence, dimensions of general and religious thinking, moral integrity, self-awareness, and love are above the average level, in other words, in The level is favorable. But then the ability to deal with problems at an average level is lower. Also, the level of transformational leadership and its dimensions are higher than the average level. In other words, the level of transformational leadership and its dimensions managers and professors is at a desirable level.
خلاصه ماشینی:
نتايج تحقيق نشان داد که بين هوش معنوي و سبک رهبري تحول آفرين رابطه مثبت و معنا داري وجـود دارد و از بين ابعاد هوش معنوي ، بعدهاي تفکر کلي و اعتقادي ، سجاياي اخلاقي و خـود آگـاهي و عشـق از سطح متوسط بالاتر مي باشند، به عبارتي در سطح مطلوب هستند.
لـذا سـوال پـژوهش حاضر اين است که اثر بخشي هوش معنوي تربيت محور بر سبک رهبري تحول آفـرين مـديران و اساتيد دانشگاه به چه نحو است ؟ ٤٠ سال سي و يکم | شماره پنجاه و نهم | تابستان ١٤٠٢ مباني نظري جهاني شدن به عنوان يک فرايند فراگير و گسترده ، مرزهاي ملي کشورها را در نورديـده و بـا رسوخ پذير کردن حاکميت دولت ها زمينه را براي تغيير و تحـولات عمـده در سـطوح سـازماني ، اجتماعي و فرهنگي فراهم آورده است (زنگويي و نبي زاده ، ١٣٩٣).
آزمون همبستگي پيرسون رابطه هوش معنوي و رهبري تحول آفرين (رجوع شود به تصویر صفحه) ٤٨ سال سي و يکم | شماره پنجاه و نهم | تابستان ١٤٠٢ بر اساس جدول ١ مقدار p-value آزمون همبستگي بين هوش معنوي و رهبري تحول آفـرين تقريبا برابر با ٠/٠٠٠٥ است کـه از سـطح خطـاي ٠/٠٥ کمتـر مـي باشـد، بنـابراين فـرض صـفر رد مي شود و ضريب همبستگي برابر با ٠/٥٢٦ مي باشد، لذا بين هوش معنوي و رهبري تحـول آفـرين رابطه مستقيم و معني دار در سطح اطمينان ٩٥ درصد وجود دارد و شدت اين همبستگي در سـطح متوسط است .
آزمون همبستگي پيرسون رابطه بين هوش معنوي تربيت محور و تحول آفرين (رجوع شود به تصویر صفحه) همانگونه که در جدول ٦ ملاحظه مي شود بين رهبري تحـول آفـرين و هـوش معنـوي و همـه ابعاد اين دو رابط معني داري در سطح اطمينان ٩٥ درصد وجود دارد (به داشتن p-value کمتر از ٠/٠٥).