چکیده:
در روایات فقهی، تسمیت العاطس به معنای دعای بر عطسه کننده با عبارت «یرحمک الله» مورد تاکید قرار گرفته است. مشهور متاخرین با استناد به دعا بودن تسمیت یا اطلاق ادله تسمیت، قائل به جواز تسمیت در نماز شدهاند و تسمیت گفتن به عطسه کننده را همانند ردّ سلام و تلاوت قرآن از استثنائات تکلم در نماز میدانند. مشهور معاصرین و محشین بر «العروة الوثقی» با استدلال به مناجات نبودن تسمیت و نپذیرفتن اطلاق، تسمیت را ذیل عنوان ادله نهی از تکلم باقی میدانند. دراین پژوهش پساز بررسی معنای لغوی و اصطلاحی تسمیت به عمومات فوقانی در مسئله پرداخته و پسازآن روایت غیاث بن ابراهیم، اطلاق ادله تسمیت و شهرت بهعنوان ادله خاصه بررسی شده است. نویسنده دراینتحقیق به روش کتابخانهای به توصیف و تحلیل ادله مسئله پرداخته و پساز بیان اشکالات بر ادله جواز و روشن نبودن فتاوای قدمای از اصحاب، تسمیت در نماز را بهدلیل عمومات نهی از تکلم در نماز جایز ندانسته است.
سمیت العاطس بمعنی الدعاء للعاطس بلفظ «یرحمک الله» مما یوکد فی الروایات الفقهیه. ومشهور المتاخرین یعتقدون جواز التسمیت فی الصلاه ویستندون بکونها دعاءا او باطلاق ادلتها ویستثنون التمسیت عن ادله النهی عن التکلم فی الصلاه کما یفعلون کذلک فی رد السلام وتلاوه القران. و اما مشهور المعاصرین والمحشی العروه الوثقی یقولون: التسمیت تبقی ذیل ادله عدم جواز التکلم فی الصلاه ضروره انه لا اطلاق لادله التسمیت کی تستثنی فی الصلاه ولا تکون التسمیت مناجاه للرب کی تشملها ادله المناجاه. فی هذا التحقیق بعد تبیین معنی التسمیت لغه و اصطلاحا یفحص عن العام الفوقانی فی المساله و یبحث فی الادله الخاصه من خبر غیاث بن ابراهیم، اطلاق ادله التسمیت والشهره. هذه المقاله وصفت وفسرت ادله المساله علی المنهج المکتبی واستنتجت عدم جوار التسمیت فی الصلاه لعموم ادله النهی عن التکلم فیها بعد بیان الاشکالات علی ادله الجواز مع خفاء اراء المتقدمین من الاصحاب.
خلاصه ماشینی:
عموم متون فقهی تسمیت را «یرحمک الله» گفتن بیان کردهاند که در آن عطسه کننده مورد خطاب قرار میگیرد؛ و در مواردی تسمیت را قسیم تحمید قرار داده و حکم تسمیت در نماز را جدای از تحمید در نماز به خاطر عطسه غیر بیان کردهاند مانند «تذکرة الفقهاء» (حلی، 1414، 3، 283)، «الدروس» (شهید اول، 1417، 1، 186)، «جامع المقاصد» (کرکی، 1414، 2، 354) و نیز در «العروة الوثقی» آمده است: «مستحب است برای کسی که عطسه میکند یا عطسه دیگری را میشنود اگرچه در نماز باشد، الحمد لله بگوید...
برخی از فقهایی که تسمیت در نماز را جایز میدانند، علت جواز را دعا بودن تسمیت و عدم منع دعا در نماز بیان کردهاند؛ مانند آنچه در «السرائر» (ابن ادریس، 1410، 1، 229؛ 3، 604)، «تذکرةالفقهاء» (حلی، 1414، 3، 283)، «ذکری» (شهید اول، 1419، 28)، «مدارکالأحکام» (موسوی عاملی، 1411، 3، 472) و «جواهرالکلام» (نجفی، 1404، 11، 96) آمده است.
» دراین عبارت مرحوم محقق حلی بین تسمیت با مناجات و تسمیت با دعای بر عاطس فرق گذاشته است و بهطور جزمی آن را جایز میداند چون مصداق مناجات است و روایات خاصه هم دالّ بر آن است ولی در مورد تسمیت با دعای بر عاطس، تردید دارد و این شاهد خوبی است بر اینکه اجماع بر صحت دعا بهصورت خطاب به غیر در نماز را ثابت ندانیم پس در واقع آنچه اجماعی است بحث مناجات و تکلم با خدا است نه مطلق دعا و حتی در فرض شک در شمول، ازآنجاکه اجماع دلیل لبّی است باید به قدر متیقن آن که همان مناجات است، اکتفاء کرد.