چکیده:
ازآنجاکه لیبرالیسم متکی بر آزادی فردی و معتقد به کرامت ذاتی انسان است از عصر روشنگری راه را برای معنویتهایی گشود که اصالت را به کرامت ذاتی انسان میداند و عرفان از آن جمله بود، از طرف دیگر مهمترین ایدئولوژی مخالف با دین و معنویت که با عرفان نیز همخوانی نداشت کمونیست بود که علیرغم درخشش سریع خود با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان دوران جنگ سرد به سرعت کمنور شد و بزرگترین مکتب مادی مخالفت با معنویت از صحنۀ جهانی کناررفت و با عبور این ابر تاریک، زمینه برای گرایش به عرفان هموارگردید و اندیشۀ لیبرالیسم که با مبانی معنویت منافاتی نداشت بلکه احیای دین و معنویت و عرفان را سرعتبخشید و در عصر فرا تجددگرایی (پستمدرنیسم) شاخههای متعدد عرفان گسترشیافت و عرفان اسلامی نیز در این میان با استقبال در سراسر جهان مواجهگردید و انسانشناسی جهانی با محوریت اصالت انسان و حاکمیت عشق و محبت عرفانی در جامعه مطلوب جهانی و اهداف جامعه بینالملل خودنماییکرد و جهانیشدن با گرایش به معنویت همسوگردید.
Since the Age of Enlightenment which is based on giving value to the inherent dignity and individual freedom, has paved the way for many schools of spirituality e.g Mysticism and improved the authenticity of human dignity. On the other hand, Communism was the most significant ideology in contrast with Mysticism as well as religion and spirituality. By Collapse of the Soviet Union and ending the Cold War, Communism started declining and Mysticism began to grow and expand over the world. In fact, Liberalism wasn’t basically against the spirituality so it helped to regenerate the religion and Mysticism especially Islamic Mysticism in Postmodernism Era. As a result, the global anthropology gave a special concentration on the spirituality, love, and lindness. It means that the process of globalization aligned well with the concept of spirituality in human life.