چکیده:
اندیشه و اعتقاد به بقاء روح و حیات پس از مرگ، از زمان هبوط آدم به کره خاکی از سوی پیامبران الهی، فلاسفه و متفکران با تعابیر مختلف بیان شده است و انسانها فارغ از هر زمان و مكان همواره بر اين باور بوده اند که انسان پس از مرگ در عالم دیگر دارای حیات است. این اندیشه که یکی از کهن ترین عقاید انسان هاست، به رغم پارهای از اختلافات در چگونگی آن، یکی از اصول مشترکِ باورها در شریعت های آسمانی و غیرآسمانی است. اعتقاد به جاودانگی روح و جهان بازپسین، در فطرت انسان تخمیر شده و سلسله پیامبران الهی در طول تاریخ بشریت همواره این عقیده را، رهبری کرده اند. مطابق این باور، انسان از دو ساحت بدن مادی و حقیقتی به نام روح تشکیل شده است. روح حقیقتی مجرد دارد و امری ماوراء زمان و مکان و فراتر از دانش بشری است و پس از مرگ نیز دارای حیات است. بنابراین مرگ مستلزم فنا نبوده و روح همچنان در گرو اعمال خود در عالم دیگر به حیات ادامه میدهد.
در این نوشتار، ضمن بررسی این عقیده در عصر پیش از تاریخِ دین و برخی تمدنهای باستانی، دیدگاه قرآن کریم و آیین یهود و مسیحیت مطرح و تلاش میشود، باور به جاودانگی روح و حیات پس از مرگ را، از عقاید کهنِ بشری و آیین های آسمانی استخراج و آن را به عنوان یکی از وجوه مشترک عقاید یاد کرد. همچنین تلاش بر این بوده است که در شریعت های آسمانی، تنها کتب مقدس به عنوان اصلی ترین متون مورد استناد قرار گیرد. مضافا بر این که فقط اصل اعتقاد به حیات روح پس از مرگ، مورد پژوهش قرار گرفته است. کیفیت و وجوه افتراق این باور، فراتر از چهارچوب این نوشتار است.
خلاصه ماشینی:
اسـکلت هـاي کشـف شـده از ايتاليا تا روسيه حاکي از آن است که مردگان همراه با قيمتي تـرين دارايـي هـاي خـود دفـن مي شده اند و تصور بر اين بوده اسـت کـه امـوات ايـن وسـايل را بـا خـود بـه جهـان ديگـر خواهند برد و به تفسير ديگر، در آن عـالم داراي حيـات هسـتند.
امـا از جملـه عقايـد آنهـا ميتوان گفت که آنان به موجودي روحاني موسوم به بع ٣، ايمان داشتند که با بـدن پرنـده و سر انساني که در روي قلب يا شکم او قرار دارد در لحظات واپسين بر فراز جسد ميت پرواز ميکند و به جهت علاقه آن روح به جسم ، بعد از مرگ دوباره با شوق برميگـردد و همـان علاقه قديم به خوردني و آشاميدني هنوز در وجود او باقي است و اين روح آرامش نخواهد يافت مگر آن که بدن محفوظ مانده باشد و غذا و آب در دسترس او باشد و راه آمد و شـد آن روح به درون قبر آسان باشد، يعني آشيانه قبر را روزنـه يـا منفـذي باشـد کـه مـرغ روح بتواند از آن به آساني عبور کند.
از بررسي مجموع آيات ذکر شده در تورات بـه معنـي خـاص و در سـاير کتـب انبيـاء عهد عتيق به روشني معلوم مي گردد که اشارات و عبارات متعددي دلالت دارند بر اين کـه مرگ پايان زندگي انسان نبوده و با پايان زندگي فرد در دنيا، دوره تـلاش و عمـل بـه اتمـام مي رسد، اما روح انسان پـس از مـرگ بـاقي اسـت و مردگـان بـار ديگـر زنـده شـده ، در محکمـه عـدل الهـي حسابرسـي و داوري مـي گردنـد.