چکیده:
در قرن ششم، سه مکتب شعری در ادبیات فارسی جریان داشت. مکتب خراسانی، آذربایجانی و بینابین. در این میان، سبک آذربایجانی به ویژه قصاید خاقانی، سرشار از اشارات و اصطلاحات علوم مختلفی چون فقه،کلام، نجوم و طب است. در این پژوهش، بازتاب اشارات فقهی در قصاید خاقانی مورد بررسی قرارگرفته است. در این زمینه باید گفت اشارات خاقانی در پارهای از ابیات، اشارهای صرفا فقهی است و در پارهای از ابیات، در سایهی اشاره به اصطلاحات فقهی، آموزههای اخلاقی و عرفانی را به مخاطب خویش القا مینماید. علاوه بر تحلیل این موضوع، چرایی حضور چشمگیر اصطلاحات علوم در قصاید خاقانی نیز مورد بررسی قرارگرفته، و نشان داده شده است که مسائل روانی در شکل گیری این فضا تاثیر شایستهای داشته است. در زمینهی پیشینهی تحقیق باید گفت با این رویکرد خاص، پژوهش مستقلی انجام نشده است.
خلاصه ماشینی:
ابیاتی که از این گرایش خاقانی حکایت دارد، نمونههای زیر است: پیوند دین طلب که بهین دایه تو اوست, , روزی که از مشیمهی عالم شوی جدا (همان: 12) و یا: به یک شهادت سربسته مرد احمد باش, , که پایمرد سران، اوست در سرای جزا (همان: 22) وی دربارهی عظمت شریعت محمدی (ص) چنین میگوید: فلک به دایگی دین او در این مرکز, , زنی ست بر سر گهوارهای بمانده دو تا (همان: 20) اساساً در سایهی همین توجه به علم فقه است که خاقانی، فلسفه و مرد فلسفی را نکوهش میکند و در مقابل، فقه و فقیهان را برتر میشمارد: فقیهی به ز افلاطون که آن کش چشم درد آید, , یکی کحّال کابل به ز صد عطار کرمانش (همان: 322) و یا: هدایت ز اهل دین آموز و ز اهل فلسفه مشنوفرایض ورز و سنت جوی، اصول آموز و مذهب خوانزهی دولت که امکان هدایت یافت خاقانی, , که طوطی کان ز هند آید نجوید کس به خزرانشمجسطی چیست و اشکالش؟ قلیدس کیست و اقزانشکنون صد فلسفی، فلسی نیرزد پیش امکانش (همان: 321) نقش فرسودهی فلاطون راقفل اسطورهی ارسطو را فلسفی، مرد دین مپنداریدنقد هر فلسفی کم از فلسی ست, , بر طراز بهین حلل منهیدبر در احسن الملل منهیدحیز را جفت سام یل منهیدفلس در کیسه عمل منهید (همان: 233) و یا: مؤدب شدم یا فقیه و محدّثبه صف النعال فقیهان نشینم, , کاحادیث مسند کنم استماعیکه در صدر شاهان نماند انتفاعی (همان: 68) و یا: فلسفی، فلسی و یونان همه یونی ارزد, , نفی این مذهب یونان به خراسان یابم (همان: 357) 2- اشارات و اصطلاحات فقهی اشارات و اصطلاحات فقهی در قصاید خاقانی را میتوان در اموری چون حج، طهارت، نماز، روزه، زکات، مسائل مربوط به زنان و دیه خلاصه نمود.