چکیده:
بسیاری از مکاتب و روش های پیشگیرانه-درمانی مطرح در طب موسوم به مکمل و جایگزین در اصل خود عملا مدعی بینش و رویکرد کل نگرانه می باشند؛ از این جمله اند: طب سنتی ایران، طب سنتی هند یا آیرودا، طب سنتی چین و طب سوزنی، همیوپاتی و غیره. مکاتب و روش های مدعی کل نگری چه بسا به درستی آزموده نمی شوند، نه فقط به سبب وجود بعضی تنگ نظریها و تعصبات در پاره ای مخالفان و یا موافقان و منافع مادی و یا معنوی مربوط، بلکه همچنین به دلیل رویکرد نامناسب آزمونهای مورد استفاده و معیارهای مورد توجه در آن آزمونها. ارزیابی کارآمدی برخی داروها و مواد و شیوه های مورد استفاده در مکاتب و روش های مزبور با چالشهای جدی روبرو بوده و در موارد زیادی قضاوتهایی نادرست را در پی داشته است. طبعا یک مکتب و روش مدعی کل نگری را نمی توان با شیوه ها و معیارهای جزءنگرانه به درستی آزمود. برخی تغییرات در این یا آن نشانه و اختلال محدود، که گاه نیز در طب رایج از آن اختلال به عنوان یک بیماری یاد می شود، آن هم در مدت زمان محدود انجام یک مطالعه را نمی توان دلیل درستی یا نادرستی ادعای شفا در مکاتب و روش های مدعی کل نگری قلمداد کرد. چه این که در جریان درمانهای کل نگرانه پاره ای نوسانات در چارچوب آنچه بیرون ریزی و از این قبیل خوانده می شود امری قابل انتظار است. این کاستی یکی از مهمترین دلایل نتایج ضد و نقیض در مطالعات انجام شده درباره میزان کارآمدی مکاتب و روش های کل نگر در علاج بیماریها و گاه غیرعلمی تلقی شدن آنها بوده است. در این مقاله بر لزوم "سنجش شاخصهای توان زیستی یا توان حیاتی، به معنای میزان تحقق قابلیتهای بالقوه زیستی، به مثابه یگانه محک و معیار صحیح برای تشخیص میزان درستی ادعاهای شفا و درمان حقیقی در مکاتب و روش های مدعی کل نگری" تاکید شده است. همچنین برای نمونه، پیشنهاد استفاده از معیار توان زیستی و شاخصهای کل نگرانه به جای شاخصهای جزءنگرانه در آزمودن ادعای شفادهی در آنچه "فرادرمانی (Faradarmani)" خوانده شده و در واقع نوعی شبه درمان یا درمان کاذب با ادعای کل نگری می باشد در چارچوب انجام آزمایشاتی ساده و کم هزینه بر روی مدلهای حیوانی مطرح گشته است.
خلاصه ماشینی:
اما شق محتمل دیگر هم می تواند این باشد که اگرچه درمانهای همیوپاتیک صورت گرفته به دلایل مختلف در بهبود شکایات و نشانه های خاص بیانگر میگرن در مقطع مورد بررسی تاثیر معنی دار نداشته و یا حتی احیانا گاه در چارچوب آنچه تخلیه یا بیرون ریزی 3 خوانده می شود [1] سبب تشدید برخی شکایات و نشانه ها، از جمله سردرد، در آن مقطع شده اند، اما در واقع توان Significant Placebo Effect Emergence زیستی بیماران درپی درمانهای همیوپاتیک مزبور در حال افزایش بوده و درمان به مصداق کل نگرانه آن صورت گرفته است، چنانکه اگر این روند با درمانهای کل نگرانه مقتضی حتی پس از اتمام این کارآزمایی بالینی ادامه یابد، سرانجام و پس از دوره زمانی انجام مطالعه بیماری میگرن بیماران نیز امکان بهبود خواهد داشت.
هرچند با توجه به محل اثر و ساز و کار کلی تاثیر بسیاری از مواد و شیوه های به کاررفته در مکاتب و روشهای مدعی کل نگری، میزان تاثیر آنها در انسان می تواند بسی بیش از دیگر حیوانات و به خصوص گیاهان باشد، ولی انجام مطالعه بر روی موجودات زنده غیرانسان این مزیت را هم دارد که امکان تاثیرات مهم و تجربه Integrative Medicine Biotic Stress Chemical Stresses In Vivo Non-human Studies شده ناشی از تلقین و تصور درمان و آنچه را که اثر دارونما 1 [3] نامیده می شود را در نمونه های مورد مطالعه تا حد زیادی منتفی می نماید.