چکیده:
زهرا صالحیدومشهری یکی از زنان شاعر میناب است که در سال 1363 پا به عرصه گیتی گذاشته است از ایشان مجموعه شعری با نام «به لحن گنجشکها» منتشر شده که شاعر دنیای عاشقانه زنانهاش را به روایت مینشیند شعرش پرتصویر، تازه و احساسبرانگیز است که اشعارش از عمق احساس، درد دل و نیازهای عاشقانة عشق مادیاش حکایت دارد. شعر صالحیدومشهری با تک موضوع عشق و انتظار برای آن است و گویی شاعر دغدغه دیگری بهجز عشقورزی در زندگیاش نداشته است و برای این آفریده شده تا عشق ورزی کند، صالحیدومشهری با تصاویر و در موقعیتهای گوناگون موضوع عشق را به چالش میکشد و گویی شعرش دفترچه خاطرات شخصی و نامه عاشقانة یکطرفه است که برای معشوق زمینیاش سروده است. اشعارش همه زنانه و عاشقانه است. وی خودش را وارد سیاست نکرده است، منتقد اجتماعی نیست و بلکه عشق و جوانی و انتظاراتی که از معشوق زمینی دارد بر سراسر اشعارش حکمفرماست از این رو کتاب چاپ شدهاش، شاعر را یک عاشقانهسرای پرخاطره و پر تصویر در چشم مخاطب معرفی میکند.
خلاصه ماشینی:
بررسی عاشقانهها در شعر زهرا صالحی دومشهری دکتر علی اصغر رستمی ابوسعیدی 1 سهراب سعیدی 2 چکیده زهرا صالحیدومشهری یکی از زنان شاعر میناب است که در سال 1363 پا به عرصه گیتی گذاشته است از ایشان مجموعه شعری با نام «به لحن گنجشکها» منتشر شده که شاعر دنیای عاشقانه زنانهاش را به روایت مینشیند شعرش پرتصویر، تازه و احساسبرانگیز است که اشعارش از عمق احساس، درد دل و نیازهای عاشقانة عشق مادیاش حکایت دارد.
سعدی گفته است: آنجا که عشق خیمه زند جای عقل نیست غوغا بود دو پادشه اندر ولایتی زهرا صالحی دومشهری یکی از شاعران عاشقانه سرای مینابی در قالب سپید است که البته دیر به ادبیات میناب و هرمزگان معرفی شده است از آنجا که بیش از هر شاعر سپید سرای دیگری به مقولة عشق در اثر چاپ شده اش پرداخته است در این فرصت سری به اندیشه بکرش در آن کتاب میپردازیم در واقع صالحیدومشهری برای صعود به دماوند عشق، هر چند سرد است و گرمی رابطهای وجود ندارد اما تلاش میکند تا به معشوق برسد: «سختترین صعود/ فتح دمای بدن توست/ میدوم/ تا به دماوند موهایت برسم» (صالحیدومشهری، 1397: 3).
سراسر شعر صالحیدومشهری عشق با همان زبان ساده و زودیاب روایتگر عشقی است که شاعر میخواهد معشوقش فقط در حصار حس و علاقه به خودش باشد و خودش را میقبولاند که معشوق تنها برای او خواهد بود و هیچکس به حریم مقدس آن دو راه نخواهند یافت.