چکیده:
در دعوی ابطال رای داور، آیا باید خود داور نیز طرف دعوا قرار گیرد؟ و آیا داور نفع دارد تا به عنوان وارد ثالث در دفاع از رای خود وارد عمل شود و ادعا کند که اگر رای او ابطال شود، در وضعیت داوری او تاثیرگذار خواهد بود؟ در مورد ورود ثالث داور در دعوا، ممکن است به صورت ورود تبعی و نه استقلالی، به داور اجازه ورود داده شود؛ اما این امر منطقی نیست زیرا ثالث تبعی نیز نفعی دردعوا دارد و به اعتبار پیروز شدن یکی از طرفین حضور مییابد و داور، در مورد رای خود، اعم از تایید یا ابطال، نفعی ندارد تا بتواند به سود محکوم له دخالت کند و صرف بقای رای به منظور حفظ اعتبار داور، کافی نیست. در مورد الزام داور به حضور، میتوان تصور نمود که دادگاه، داور را به عنوان شاهد یا مفسر رای، در جهت رفع ابهام از آن، احضار نماید یا از داور بخواهد که قرارداد داوری را ارایه دهد، اما این الزام، قاعده خاصی ندارد زیرا در حالت اول، مشمول قواعد احضار شهود است و در حالت دوم، میتوان گفت که در دعوای ابطال رای داور باید قرارداد داوری نیز پیوست شود تا امکان بررسی ادعا وجود داشته باشد؛ اما این تکلیف عهده خواهان است که ضمایم و دلایل مناسبی را ارایه دهد. خوانده، تنها در صورتی مکلف به ارایه قرارداد است که بر حسب ماده 209 قانون، قرارداد را در اختیار داشته باشد و با توجه به اینکه به طور معمول، سند قرارداد در اختیار هر دو نفر است، نمی توان تکلیف خواهان را منفی دانست.
خلاصه ماشینی:
در مقابل این رویه قضایی استدلال دیگری من باب طرح دعوای ابطال رأی داوری خارج از مهلت مقرر قانونی بدین نحو مطرح گردیده است که در ماده ۴۸۹ قانون آیین دادرسی مدنی رأی داور در چند مورد باطل اعلام شده و غیر قابل اجرا دانسته شده است و جهت طرح و اقامه دعوا نیاز به آن نیست که اعتراض به رأی در موعد و مهلت قانونی اقامه شود و وقتی رأیی اساساً باطل است دیگر تأثیری ندارد که دیر یا زود درخواست حکم بطلان آن بشود و اگر مهلت منقضی شده باشد به معنای این است که درخواست ابطال رأی داور و شکایت از احکام دادگاه مورد نداشته بنابراین مشخص میگردد که مواد قانونی ابطال رأی داور مقید به مدت نمی باشد.
نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه ۱- بعد از صدور رأی داور و طرح دعوای ابطال آن دادگاه دعوای اخیر را مردود اعلام میکند در این صورت اگر متعاقباً حکمی از دادگاه مدنی یا جزایی صادر شود که میتواند در رأی داور و قبول ابطال آن با فرض موجود بودن در زمان دعوای ابطال مؤثر باشد آیا میتواند موجب اقامه دعوای مجدد ابطال رأی داور باشد در صورت مثبت بودن پاسخ آیا مهلت بیست روز از زمان کشف دلیل تازه خواهد بود؟ ۲- آیا همه جهات ابطال رأی داور مقید به مهلت بیست روز است اینکه برخی از جهات دارای بطلان ذاتی هستند مانند نقض قانون موجد حق یا رأی بر خلاف نظم عمومی نظیر صدور حکم به پرداخت خسارت تأخیر بسیار سنگین و بیشتر از شاخص بانک مرکزی و برخی جهات به صورت نسب مانند رأی خارج از مهلت که ممکن است صحیح باشد آیا مبنایی برای اقامه دعوا در خارج از مهلت در مورد دسته نخست میباشد؟ ۱- حکم صادره از دادگاه که متعاقب درخواست ابطال رأی داور صادر میشود، تابع احکام مقرر برای شکایت از آراء از جمله در خصوص اعاده دادرسی است.