چکیده:
سبک شناسی متون ادبی از ملزومات جامعه علمی ادبیات فارسی و ضرورتی جهت شناخت بیشتر ادوار مختلف نگارش ادبی است. محیطهای دانشگاهی با در در نظر داشتن مولفههای علمی آن و با تکیه بر آرای صاحبنظران این حوزه سعی در شناخت زوایای سبک آثار ادبی دارند. گرشاسپ نامه اسدی توسی از جمله متون ادب حماسی فارسی است که علی رغم قابلیتهای ویژه خود در کنار اثر فاخری همچون شاهنامه فردوسی کمتر بدان التفات شده است. در این پژوهش که به روش کتابخانهای انجام شده، تمام ویژگیهای زبانی این منظومه، استخراج شده و به سبک شخصی شاعر از منظر قابلیتهای زبان فردی توجه شده است. نتایج به دست آمده از بررسی این منظومه نشان میدهد که اسدی در بهکارگیری لغات و واژهها شاعری توانا است و دایره لغات گستردهای دارد، به واژگان و حروف پهلوی نظر داشته و از واژگان کهن و مهجور فارسی استفاده کرده است. در این منظومه درصد واژگان عربی بیشتر و در حدود دو برابر شاهنامه فردوسی است. ابدال و ادغام از دیگر امکانات زبانی است که اسدی طوسی بهکار گرفته است. هنجارهای زبانی سبک خراسانی و همچنین رعایت وزن و قافیه در ابیات ایجاب میکرد که اسدی نیز از برخی فرآیندهای واجی مانند تشدید کردن، مخفف، تسکین مصوت، حذف صامت اماله، تخفیف کلمه و... بهره ببرد. همچنین استفاده از ممال در محل قافیه، به وی در ایجاد موسیقی حماسی کمک کرده است.
خلاصه ماشینی:
» (شمیسا، ۱۳۸۸: ۲۱۶_۲۱۷) در سبک خراسانی میتوان به این موارد بهعنوان ویژگیهای زبانی اشاره کرد: کاربرد حروف اضافه در معانی گوناگون، استعمال فعل امر بدون «ب»، به کار بردن «را» در دیگر معانی، بسامد بالای فعلهای پیشوندی، آوردن حرف «ب» بر سر فعل ماضی، استفاده از «ب» پیشوند، تکرار و ایجاز، به کاربردن لغات پهلوی و نزدیک به پهلوی، کلمات مهجور و قدیمی، مخفف کردن مشدّد و برعکس آن.
برخی دیگر از ویژگیهای زبانی گرشاسپنامه عبارتند از: کاربرد الف اطلاق، حذف کسرۀ اضافه از برخی ترکیبها، تلفظ کهن اعداد مانند: «سیم»، «چارم» و «پنجه هزار»، پیوستن حرف اضافه «به» به واژهی پس از خود، حذف حرف «ه» غیر ملفوظ از پایان برخی کلمات، جا به جایی مصوت کوتاه (گلسِتان و برهِنه)، تغییر مصوت کوتاه (سَخُن و کَهُن)، تبدیل حرف «ان» جمع به حرف «گ» در واژگانی که به «ه» غیر ملفوظ پایان میپذیرند، جمع بستن اسم جمع (گروهان و مردمان)، آوردن «مر» پیش از مفعول برای تأکید، حذف حرف «را»ی نشانه مفعول، کاربرد نشانهی مفعولی «را» در معنی «برای»، مشدد کردن برخی از حروف که در حالت عادی تشدید ندارند برای رعایت وزن بیت (پرّ طاووس، صفّ سپاه و تَفّ دهانش)، بهکاربردن مصدر «ماندن» در ساخت متعدی و به معنای «رها کردن و باقی گذاشتن»، آوردن «همی» به جای «می»، متعدی کردن فعل به وسیله حرف الف میانی (برگشتن = برگاشتن / نشستن = نشاختن یا نشاستن / بازگشتن = بازگاشتن)، حذف علامت عطف از میان ترکیب مزجی که مفهوم عطفی دارد، استعمال تتابع اضافات، کاربرد فعل مجهول با دو مصدر «شدن» (و هم معنیهایش نظیر گشتن و گردیدن) و مصدر «آمدن» (سازگار آمدند / زمین آمد از اختران بهرهمند)، کاربرد فعل ماضی همراه به حرف «ب» برای تأکید و استفاده از «ی» پایانی به جای پیشوند «می» در فعل ماضی استمراری- منابع و مآخذ دهخدا، علیاکبر، (1339)، لغتنامه، تهران: موسسه چاپ و انتشارات دانشگاه محجوب، محمد جعفر، (1350)، سبک خراسانی در زبان فارسی.