چکیده:
انقلاب مشروطیت زمینهساز ورود مفاهیم جدید در عرصههای سیاسی و اجتماعی شد. چون تعداد انگشتشماری از شخصیتهای مطرح دورۀ قاجار از چند و چون این مفاهیم آگاه بودند، روشنگری و توضیح دربارۀ آنها ضرورت پیدا کرد. مفهوم برابری یکی از چالشبرانگیزترین پندارههایی بود که به نوعی در آموزههای پیشین تردید ایجاد کرد. تا پیش از این، آنچه در ادبیات فقهی بار معنای برابری را به دوش می کشید، مفهوم عدالت بود. با این حال، نسبت مشخصی بین معیارهای عدالت و مفهوم برابری وجود نداشت. این مسئله مناقشات بسیاری بهویژه بین مشروعهخواهان و مشروطهخواهان رادیکال ایجاد کرد. بنابراین، تعریف برابری و نسبت آن با عدالت ضرورت یافت. هدف اصلی این جستار بررسی اندیشه، تعاریف و تعابیر کوششگران مشروطهطلب از مفهوم برابری از میان مقالات منتشرشده در جراید این دوره است. نگارنده در ضمن بررسی این مفهوم دریافت که منطق مشروطهخواهان در تعریف برابری تا اندازهای غلوآمیز و ناشی از فقدان درنظرگیری بافت اجتماعی، اقتضائات زمانه و سواد سیاسی مردم بود، تا جایی که منجر به پریشانگویی در نسبت بین برابری و عدالت شد. روش تحقیق در این جستار به صورت توصیفی و تحلیلی است.
The constitutional revolution set the stage for introducing new concepts in the socio-political field. Since only a handful of prominent figures of the Qajar period were conscious of the meanings of these concepts, it became necessary to enlighten and explain them. The concept of equality was one of the most challenging notions that called into question earlier teachings. Until then, the meaning of equality in Islamic jurisprudential literature was explained by the concept of justice. Nevertheless, there was no clear relation between the criteria of justice and the concept of equality. This caused a great deal of controversy, especially between Mashroeh Khah (The religious traditionalists) and Mashroteh Khah (The radical constitutionalists). In this way, the definition of equality and its relation to justice became necessary. The principal purpose of this paper is to scrutinize the constitutionalists’ ideas, meanings, and interpretations regarding the concept of equality. While examining this concept, the author found that the constitutionalists’ logic in defining equality was somewhat exaggerated and was due to the failure to take into account the social context, the circumstances, and the political literacy of the people; to the extent that it led to confusion in the relationship between equality and justice. The research method in this paper is descriptive-analytical.
خلاصه ماشینی:
برابري، عدالت ، فقه ، قانون ، مشروطيت Expanding the Concept of Equality in the Socio-Political Literature of the Iranian Constitutional Revolution, Based on the Study of Newspapers Mohammad Bitarafan2 2.
سپس با تکيه بر روزنامه ها و متون سياسي و حقوقي به تعريف و تفسير، توضيح فلسفي و حقوقي، تأثير بافت فرهنگي، تبيين مذهبي و فقهي و در نهايت استنباط نسبت بين برابري و عدالت در ادبيات سياسي مشروطيت ميپردازد که مطالعات يادشده فاقد اين رويکرد و استنادات است .
اين تحقيق از دل پرســش ذيل برآمده است : مفهوم برابري دستمايۀ چه تعاريفي در ادبيات سياسي و حقوقي مشروطيت بود؟ مفهوم برابري در ادبيات انديشمندان غرب در دورٔە مشروطيت تعريف متقني از نسبت برابري با عدل و قانون وجود نداشت ، چنانکه در غرب نيز از قرن ها پيش اين مسئله دچار فقر تئوريک بود.
نويسندٔە روزنامۀ حبل المتين تفاوت برابري را در حکومت جمهوري و مشروطه بر اين اساس قرار داده بود که در اولي اساس حکومت در نسبت بين دولت و ملت ١.
در اين زمان نيز اغلب مردم خواهان تعبير و تفســير شفاف مفاهيم بودند، به نحوي که از روزنامۀ مســاوات به دليل کاربرد تعبيرهاي دوگانه در تعريف مفهوم برابري انتقاد شد.
اما در ادبيات محمدعلي تهراني صاحب رسالۀ «نداي اســلام در اثبات مشروطيت سلطنت به قانون شريعت » و ميرزا رضاخان مدبرالممالک هرندي، سردبير روزنامۀ تمدن ، مبناي فهم سياسي ـ اجتماعي از برابري در اصطلاح «حقوق نوعي» و «مساوات نوعي» بازتاب مييابد، با اين تفاوت که تهراني در برابر حقوق نوعي، «حقوق شــخصي» را نيز مطرح ميکند.