چکیده:
هدف این پژوهش، بررسی جایگاه متافیزیک نور در اندیشۀ قدیس بوناونتورا است. بوناونتورا یکی از فیلسوفان عارف قرن سیزدهم میلادی است که تأثیرات زیادی بر اندیشمندان بعد از خود داشته است. چگونگی دستیابی بشر به حقایق ثابت و مشترک، مسئلهای اساسی است که قدیس بوناونتورا در مباحث معرفتشناسی با آن مواجه بوده است. وی در تبیین این مسئله از نظریۀ نور کمک میگیرد. در این نوشتار، ضمن طرح دیدگاهها و رویکردهای مختلف دربارۀ نظریۀ نور بوناونتورا، تلاش شده است تا مباحث مرتبط با متافیزیک نور بررسی شود. نتایج نشان میدهد قدیس بوناونتورا از نور بهعنوان تشابههایی برای ارتباط با خدا و بهرهمندیاش در حیات استفاده میکند؛ دیدگاهی خدامحورانه که میکوشد جستوجوی فلسفی حقیقت را با حقیقت غایی وحی مسیحی تطبیق دهد. با وجود تأثیرپذیری او از اندیشۀ ارسطو درقالب فیزیک نور، در ترکیب کلی اندیشۀ وی بهرهگیری از اندیشههای نوافلاطونی و آگوستینی و متافیزیک نور مشهود است. «لوکس» و «لومن» اصطلاحهایی هستند که بوناونتورا برای تبیین متافیزیک نور از آنها استفاده میکند. در اندیشۀ متافیزیک وی نور بهمثابۀ اصیلترین صورت است که همۀ صور دیگر به آن وابسته است و هرآنچه هست، ازطریق صورت اساسی و اولیۀ نور شکل میگیرد.
The purpose of this study is to investigate the place of metaphysics of light in the thought of Saint Bonaventure. Bonaventure is one of the mystical philosophers of the thirteenth century who had many influences on later thinkers. How man achieves fixed and common truths is a fundamental issue that Saint Bonaventure has faced in epistemological discussions. He uses the theory of light to explain this issue. In this article, while proposing different views and approaches to Bonaventure's theory of light, an attempt has been made to examine issues related to the metaphysics of light. The results show that Saint Bonaventure uses light as an analogy to communicate with God and enjoy Him in life. A God-centered view that seeks to reconcile the philosophical search for truth with the ultimate truth of Christian revelation. Despite his influence on Aristotle's thought in the form of the physics of light, in the general synthesis of his thought, the use of Neoplatonic and Augustine's ideas and the metaphysics of light is evident. "Lux" and "lumen" are terms used by Bonaventure to describe the metaphysics of light. In his metaphysical thought, light is the most original form on which all other forms depend, and whatever it is, it is formed through the basic form of light.
خلاصه ماشینی:
افلاطون ازطریق تصویرسازی نور، زمینه را برای ظهور نظریۀ نور در تاریخ فلسفه فراهم میکند که بین نور و جلوههای آن در هر سطح از واقعیت تمایز قائل میشود که همۀ آنها در یک زمان با یک رشتۀ مشترک اما کاملاً متمایز، مرتبط هستند (Patterson, 1985: 27).
با اینکه برای بررسی نظریۀ نور بوناونتورا باید به همۀ این عوامل متنوع توجه کرد، سه مفهوم و ایدۀ اساسی وجود دارد که برای فهم اندیشۀ او بسیار مهم است و باید همیشه به آنها توجه کرد: روش تحویل یا فروکاستگرایی بوناونتورا، دیدگاه مثالی او از واقعیت و پذیرش متافیزیکی از کثرت صور در ساختار واقعیت.
این نویسنده بهجای اینکه این روش را محدودکردن یا سادهسازی رویکرد به حقیقت بداند، ترجیح میدهد آن را گسترش یا تقویت یافتههای متناهی انسان بداند تا حتی در ابعاد بالقوۀ نامتناهی آنها قابلتحسین باشد؛ بنابراین، برای مثال، بوناونتورا با روش تحویل در ترسیم تناظر در اندیشۀ خود بین علم مناظر یا اپتیک قرون وسطی، کاوش در ابعاد ریاضیـهندسی نور، اشراق عقلانی درونی انسان و آگاهی عرفانی از خداوند بهعنوان «پدر نورها» هیچ تناقضی نمیبیند (Gilson, 1938: 342 )؛ ازاینرو، وقتی که تحویل بوناونتورایی به کار گرفته میشود، حتی لومن را که در نظریۀ نور بوناونتورا یکپارچه و کامل است، ممکن است ابزاری برای تأمل در واقعیت لوکس در نظر گرفته شود.
ازآنجاکه برای بوناونتورا «نور» بهعنوان بعدی «مشترک» در تمام سطوح واقعیت در نظر گرفته میشود (Bonaventure, 2013: 42-45)، تشابه ابزاری است که او از آن برای توصیف مناسبترین رابطۀ متقابل بین سطوح استفاده میکند و این در نظریۀ نور او کاملاً مشخص است.