چکیده:
حکمای حکمت متعالیه معتقدند که اولیاء الهی مجرای اراده حضرت حق محسوب میشوند و بدون واسطهگری ایشان، حیات مادی مخلوقات بهکلی از بین میرود. توسل به اولیای الهی بهمنظور برآورده کردن حاجات و شفاعت ایشان، امری است که هم از نگاه عقل و هم از نگاه نقل مورد تایید قرار گرفته است. وساطت اولیای الهی برای تابش نور و فیض الهی و همینطور جهت آمرزش گناهان و رفع عذاب از نگاه عقل دارای مبانی متعدد وجودشناختی، اللهشناختی و نفسشناختی است. ما در این مقاله با روشی توصیفی ـ تحلیلی در صدد اصطیاد، تحلیل و تثبیت مبانی وجودشناختی توسل و شفاعت و تبیین ارتباط این مبانی با بحث توسل و شفاعت هستیم. به اعتقاد نگارندگان، سه اصل مسلم و مستدل "اصالت و تشکیک وجود"، "قاعده الواحد" و "قاعده امکان اشرف" جزء مبانی عقلی توسل و شفاعت محسوب میشوند و با تحلیل این سه اصل، تحقق واسطههای فیض الهی و واسطهگری ایشان اثبات میشود.
The philosophers of transcendent philosophy believe that the Friends of Allah are channelize the divine will. Without their intermediation, the material life of creation would completely vanish. Invoking the friends of Allah for the fulfilment of ones needs and their intercession is something that is approved by the intellect as well as the narrations. Based on intellect, the intermediation of the Friends of Allah for experiencing the light and grace of Allah, forgiveness of sins and the removal of punishment, has various ontological, theological and psychological basis.In this paper, using the descriptive analytical approach, ontological basis of invocation and intercession are derived, analyzed and proven. The relationship between these bases and the problem of invocation and intercession is established. According to the writers of this paper, three undisputed and reasonable principles such as “primacy of existence and graded existence”, “the principle of the unit” and “the principle of the nobler contingent”, are amongst the rational basis of invocation and intercession. By analyzing these three principles, the realization of intermediaries of divine grace and their intermediation is established.
خلاصه ماشینی:
به اعتقاد نگارندگان، سه اصل مسلم و مستدل "اصالت و تشکیک وجود"، "قاعده الواحد" و "قاعده امکان اشرف" جزء مبانی عقلی توسل و شفاعت محسوب میشوند و با تحلیل این سه اصل، تحقق واسطههای فیض الهی و واسطهگری ایشان اثبات میشود.
از طرفی حکمای حکمت متعالی متفقالقول هستند که خداوند متعال در مقام خلق و ایجاد، موجودات را در مراتب مختلف ایجاد کرده است و حقایق وجودی از کاملترین موجود شروع میشود و به پستترین موجود ـ که همان هیولای اولی است ـ ختم میشود و این سلسله تشکیکی در حقیقت همان اثبات وسایط وجود بین موجودات مافوق و موجودات مادون است، این وسایط در حقیقت واسطههای فیض هستند.
اما به نظر نگارندگان، این برداشت صحیح نیست؛ زیرا اولاً ادلهای که برای اثبات قاعده مطرح میشود شامل سایر علتها نیز میشود؛ مثلاً اگر علتی دارای جهتهای مختلف باشد، طبق قاعده "الواحد" از یک حیث جهت واحد فقط یک معلول میتواند صادر شود، هرچند ممکن است از حیث جهات دیگر، معالیل دیگر صادر شود.
توجه شود که مراد اصل سنخیت بین علت و معلول آن است که علت دارای حیثیت و خصوصیتی در وجود خود باشد که بتواند بهواسطه این حیثیت و خصوصیت معلول خاصی را از خود صادر کند؛ چراکه اگر علت واجد حیثیت و خصوصیت خاصی نباشد که سبب ایجاد معلول میشود، لازم میآید هر چیزی بتواند از هر چیز دیگری صادر شود و این امری محال میباشد (صدرالدین شیرازی، 1425ق، ج۲، ص۲۰۵).