چکیده:
هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی ساختاری بیصداقتی تحصیلی براساس جو عاطفی خانواده و هوش معنوی با میانجیگری خودپنداشت تحصیلی در دانشآموزان بود. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشآموزان پسر مقطع متوسطه دوم شهر خرم آباد در سال تحصیلی 1401- 1400 بودند که تعداد300 نفر به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند .برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه بیصداقتی (ADQ خامسان و امیری،1390)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده (FPQ هیل برن، 1964)، پرسشنامه هوش معنوی (SIQ عبداللهزاده و همکاران، 1387) و پرسشنامه خودپنداشت تحصیلی (ASQ، چن و تامسون، 2004) استفاده شد. یافتهها نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و بیصداقتی تحصیلی اثر مستقیم معنیداری وجود نداشت (05/0p). بین جو عاطفی خانواده و خودپنداشت تحصیلی از لحاظ آماری معنیدار بود (01/0>p) و بین هوش معنوی و خودپنداشت تحصیلی با سازگاری تحصیلی اثر مستقیم معنادار وجود دارد (01/0>p). علاوه براین بین هوش معنوی با بیصداقتی تحصیلی از طریق میانجیگری خودپنداشت تحصیلی اثر غیر مستقیم معنیدار داشت (05/0p) و بین جو عاطفی خانواده با بیصداقتی تحصیلی از طریق میانجیگری خودپنداشت تحصیلی اثر غیر مستقیم معنیدار دارد (05/0p). مدل نهایی نیز از برازش مطلوبی برخوردار بود. از یافتههای فوق میتوان نتیجه گرفت خودپنداشت تحصیلی نقش میانجی بین جوعاطفی خانواده و هوش معنوی با بیصداقتی تحصیلی دانشآموزان دارد.
The purpose of the present study was to provide a structural model of academic dishonesty based on the emotional atmosphere of the family and spiritual intelligence with the mediation of academic self-concept in students. The descriptive-correlation research method was path analysis. The statistical population of the research was all the male students of the second secondary level of Khorram Abad city in the academic year of 2021-2022 300 of them were selected and studied by multi-stage cluster sampling method. To collect data, a dishonesty questionnaire (ADQ, Khamsan and Amiri, 2013), a family emotional atmosphere questionnaire (FPQ . Hillburn, 1964), a spiritual intelligence questionnaire (SIQ, Abdollahzadeh et al., 2017), and an academic self-concept questionnaire (ASQ, Chen and Thomson, 2004) were used to collect data. The findings showed that there was no significant direct effect between the emotional atmosphere of the family and academic dishonesty (p