چکیده:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت و آموزش تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری شناختی و احساس تنهایی در افراد وابسته به مواد خودمعرف به سازمان بهزیستی بود. روش: روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد وابسته به مواد خودمعرف به سازمان بهزیستی شهرستان شیراز در سال 1400 بود که از بین آن ها 45 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای جمع‌آوری داده ها از پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی و مقیاس احساس تنهایی استفاده شد. یک گروه آزمایش درمان متمرکز بر شفقت و گروه دیگر آزمایش آموزش تنظیم هیجان را به مدت 8 جلسه 90 دقیقهای و هر هفته یک جلسه به طور گروهی دریافت کردند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. دادهها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که تفاوت بین گروه های آزمایش و گروه کنترل در هر دو رویکرد معنادار و به ترتیب درمان متمرکز بر شفقت در مقایسه با آموزش تنظیم هیجان بر کاهش احساس تنهایی تاثیر بیشتر داشت. از سوی دیگر، آموزش تنظیم هیجان در مقایسه با درمان متمرکز بر شفقت بر افزایش انعطاف پذیری شناختی تاثیر بیشتری داشت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل می توان نتیجه گرفت افراد دارای اعتیاد به مواد با یادگیری فنون مبتنی بر تنظیم هیجان و درمان متمرکز بر شفقت می توانند به انعطاف پذیری شناختی بیشتری دست یابند و احساس تنهایی کمتری را تجربه نمایند. همچنین، درمان متمرکز بر شفقت در افزایش انعطاف پذیری شناختی و آموزش تنظیم هیجان در کاهش احساس تنهایی افراد وابسته به مواد اثریخشی بیشتری دارند.
Objective: The present research aimed to compare the effectiveness of compassion-focused therapy and emotion regulation training on cognitive flexibility and the feeling of loneliness in substance-dependent individuals self-referring to the Welfare Organization. Method: The research method was semi-experimental with a pretest-posttest design with a control group. The statistical population of the research included all substance-dependent individuals self-referring to the Welfare Organization in the city of Shiraz in 2021, of which 45 people were selected by the convenience sampling method and randomly divided into two experimental and one control groups. The Cognitive Flexibility Inventory and the Loneliness Scale were used to collect the data. One experimental group received compassion-focused therapy and another experimental group received emotion regulation training once a week as a group for eight 90-minute sessions, but the control group received no intervention. The data were analyzed by multivariate analysis of covariance. Results: The results showed that the difference between the experimental groups and the control group was significant in both approaches, and compassion-focused therapy had a greater effect on reducing the feeling of loneliness compared to emotion regulation training. On the other hand, emotion regulation training had a greater effect on increasing cognitive flexibility compared to compassion-focused therapy. Conclusion: Based on the findings, it can be concluded that individuals with drug addiction can achieve more cognitive flexibility and experience less loneliness by learning the techniques based on emotion regulation and compassion-focused therapy. In addition, compassion-focused therapy is more effective in increasing cognitive flexibility and emotion regulation training is also more effective in reducing the feeling of loneliness in substance-dependent individuals.
خلاصه ماشینی:
نتیجه گیری: بر اساس یافته های حاصل میتوان نتیجه گرفت افراد دارای اعتیاد به مواد با یادگیری فنون مبتنی بر تنظیم هیجان و درمان متمرکز بر شفقت میتوانند به انعطاف پذیری شناختی بیشتری دست یابند و احساس تنهایی کمتری را تجربه نمایند.
با توجه به گرایش روز افزون به مواد اعتیارآور، تنوع آن و پیچیدگی و شرایط خاص و پرخطر معتادان از یک سو و اهمیت روش های مداخله ای و آموزشی مؤثر و کارآمد در درمان افراد دارای اعتیاد به مواد از سوی دیگر، این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که کدام یک از مداخلات متمرکز بر شفقت و آموزش تنظیم هیجان بر انعطاف پذیری شناختی و احساس تنهایی (عاطفی - اجتماعی ) در معتادین تأثیر بیشتری دارد؟ روش جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه بود.
نتایج نشان داد که سطح معناداری از مقدار ٠/٠٥ بیشتر است ، بنابراین پیش فرض نرمال بودن توزیع متغیرها برقرار بود (٠٠٥ جدول ٤: خلاصه نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری برای مقایسه میانگین نمره های پس آزمون (به تصویر صفحه مراجعه شود) با توجه نتایج مندرج در جدول ٤، در مرحله پس آزمون بین گروه درمان متمرکز بر شفقت ، گروه آموزش تنظیم هیجان و گروه کنترل از لحاظ حداقل یکی از متغیرهای وابسته (انعطاف پذیری شناختی و احساس تنهایی) تفاوت معنیداری وجود دارد.