چکیده:
ماده 51 منشور ملل متحد، حق استفاده از زور دولتها در دفاع از خود را «در صورت وقوع حمله مسلحانه» تا زمانی که شورای امنیت اقدامات لازم را انجام ندهد، حفظ میکند. عموماً عقیده بر این است که توسل به زوری که موجد حق دفاع از خود باشد، باید زور مسلحانه شدید و غیرقابل پیشگیری باشد که بتواند دفاع از خود را برای دولت قربانی توجیه کند. در تأیید این موضوع، دیوان بین المللی دادگستری وجود آستانه تمایز بین «شدیدترین اشکال» و «اشکال کمتر شدید» در استفاده از زور مسلحانه را تأیید کرده است اما نظریه انباشت وقایع، بیانگر مجموعهای از وقایع جزئی است که با هم جمع شدهاند تا اینکه به آستانه تخاصم مسلحانه میرسند. در واقع این نظریه، آستانه شدت مورد نظر دیوان را ندارد. با این حال، برخی از دولتها برای توجیه حق دفاع مشروع از خود، به این نظریه توسل جستهاند. این نوشتار به این نتیجه رسیده است که نشانههایی وجود دارد که حملات تروریستی فراملی، دولتها را با مشکل جدی مواجه کرده است؛ در نتیجه، تمایل به پذیرش این نظریه را که قبلاً از حمایت کمی برخوردار بود، تا حدودی ایجاد کرده است.
Article 51 of the United Nations Charter preserves the right of states to use force in self-defense "in case of armed attack" until the Security Council provides the necessary security. It is generally believed that resorting to force that establishes the right of self-defense must be a strong and unpreventable armed force that can justify self-defense for the victim state. In conformity with this, the International Court of Justice (ICJ) has affirmed the existence of a threshold for distinguishing between "the most extreme forms" and "less extreme forms" of the use of armed force. The theory of the accumulation of incidents refers to a series of minor incidents that have accumulated until they reach the threshold of armed conflict. In fact, this theory does not have the threshold of severity desired by the ICJ. However, certain governments have resorted to it in order to justify the existence of their right to self-defense. This article has come to the conclusion that there are signs suggesting that transnational terrorist attacks have caused serious problems for governments; As a result, the tendency to accept this theory, which previously had little support, has increased to some extent.
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله سعي شده است به اين سؤالات پاسخ داده شود که آيا يک دولت در استناد به دفاع مشروع صرفا در قالب ماده ٥١ منشور ملل متحد و لزوما در مقابل حملۀ مسلحانۀ کامل و تمام عيار يک دولت ديگر ميتواند استناد کند يا اينکه ميتواند با توجه به نظريۀ انباشت وقايع و بدون درنظرگرفتن تمام جوانب ماده ٥١ به حق دفاع از خود متوسل شود و نيز چگونه اقدامات تهاجمي که به آستانۀ تخاصم نرسيده ، ميتواند در قالب حملات مسلحانه مطابق اين 1.
United States of America); Merits, International Court of Justice (ICJ), 27 June 1986, para.
اسرائيل در توجيه حمله به استحکامات ساف ٣٦ در لبنان ، با استناد به يک سري حملات مداوم ساف به اسرائيل ، از «نظريۀ انباشت وقايع » استفاده و بيان کرده که «هر اقدام تروريستي خاص ، يا کوچک ، اگرچه ممکن است براي اينکه به عنوان حملۀ مسلحانه تلقي شود و به دولت قرباني اين حق را بدهد که به طور مشروع با نيروي مسلح از خود دفاع کند، واجد شرايط نباشد، مجموع وقايع ميتواند نشان دهندة يک سري اقدامات سيستماتيک از فعاليت هاي تروريستي کوچک باشد که تا سطح «حملۀ مسلحانۀ غيرقابل تحمل » افزايش يابد؛ بنابراين ، وقتي به اين نظريه استناد ميشود، امکان دفاع از خود در مواجهه با اقداماتي که به خودي خود «حملۀ مسلحانه » کامل نيستند، به وجود ميآيد.
United States of America); Merits, "International Court of Justice (ICJ)", 27 June 1986, available at: https://www.