چکیده:
آرکیتایپ و شعر هر دو از ناخودآگاه انسان میآیند و ریشه در رویا دارند. بدین جهت بررسی ضمیر ناخودآگاه جمعی در اشعار شاعران به مخاطب کمک میکند تا مفاهیم موجود در اشعار را با ژرفای بیشتری درک و دریافت کنند. نیما یوشیج پدر شعر نوین فارسی یکی از شاعرانیست که در شعرهایش رویکردی اسطورهمدارانه داشته است.در این پژوهش برخی از اشعار نیما که در آنها آرکیتایپها نقشی محوری داشته بررسی شده. از جمله داروگ، خروس، ققنوس و پی دارو چوپان. ابتدا تعریفی از اسطوره ارائه شد و سپس ارتباط آرکی تایپ و شعر و بعد از آن مظاهر ناخودآگاه جمعی در شعرهای نیما و در نهایت نمونه مثالهایی از شعر نیما تبیین شد. در این مقاله از اشعار تبری نیما (مجموعه روجا) و مجموعهی کامل اشعار فارسی این شاعر بسیار کمک گرفته شده و تلاش شده است با روشی تحلیلی توصیفی و با استفاده از ابزارهای کتابخانهای جهت درک تاریخچه و مشاهده تحقیقات پیشین و تحلیل محتوا استفاده شود.
Archetype and poetry both come from the human unconscious and have their roots in dreams. Therefore, examining the collective unconscious pronoun in poets' poems helps the audience to understand and receive the concepts in the poems more deeply. Nima Yoshij, the father of modern Persian poetry, is one of the poets who had a mythological approach in his poems. In this research, some of Nima's poems, in which archetypes played a central role, were examined. including Darug, Rooster, Phoenix and Pi Daru Chapan. First, a definition of myth was presented, then the relationship between archetype and poetry, and then the collective unconscious manifestations in Nima's poems, and finally some examples of Nima's poetry were explained. In this article, the poems of Tabari Nima (Roja collection) and the complete collection of Persian poems of this poet have been greatly helped and an attempt has been made to use them with a descriptive analytical method and by using library tools to understand the history and observe previous researches and analyze the content
خلاصه ماشینی:
همان گونه که انسان هاي نخستين در پي کشف حقايق هستي بودند و در اين رهگذر به آرکي تايپ ها حيات بخشيدند، شاعر نيز به دنبال رازهاي جهان پيرامون خويش و جان دادن به آن در قالب کلمات است تا به اسطوره هاي هميشگي بشر چون آزادي ، عدالت و حقيقت لباس واقعيت پوشاند» (رشيديان ، ١٣٧٠: ١٨).
درست است که اسطوره ها غالبا به عنوان تلاش هايي براي بيان حوادث طبيعي از قبيل طلوع و غروب خورشيد يا فرا رسيدن بهار، با تمام حاصلخيزي و زندگي تازه آنها به نظر مي آيند؛ اما به عقيده يونگ آنها چيزي بيش از اينها هستند، آنها بيان چگونگي تجربه انسان از اين (حوادث طبيعي) هستند.
براي نمونه : باد اژدها گونه در "برفراز دشت " که "با دمش خشک و عبوس و مرگ بار آور" هر گونه گياه ؛ يعني مظهر زندگي و زايندگي را نابود مي کند (هم چنان که در اساطير آمده است )، تصوير آسمان به صورت ديو گونه اي سياه با دندان هايي سپيد درچند مورد، از جمله در ابتداي همين شعر "پادشاه فتح " اگر هم بتوان ترديدي در انتساب آن به بهره گيري از آرکي تايپ ها کرد، درباب مجموعۀ اين عناصر نمي توان کرد»(حميديان ،١٣٨٣: ١٥١-١٥٠).
«در فرهنگ اساطير شعر مرغ آمين گويا رنج نامه نيماست و نيما به وسيله اين آرکي تايپ سرگذشت دردآور خود را توصيف مي کند» (علي پور، ١٣٨٤ :٩٦).