چکیده:
داستان «طوطی و بازرگان» از جمله داستانهایی است که در تفسیر ابوالفتوح رازی و اسرار نامه عطار و مثنوی مولانا آمده است.این داستان تاکنون از زوایای مختلف نظیر ابعاد اجتماعی،عرفانی،آموزه های اخلاقی و... مورد بررسی قرار گرفته است و در این مقاله به تحلیل وبررسی این موضوع از بعد روانشناسی شخصیت پرداخته شده است.فضای کلی داستان به صورت رمز یا استعاره است تا بتوان علاوه بر داستانی سرگرم کننده،اندیشه های عرفانی و اخلاقی را به بهترین شکل به مخاطب القا نمود و در لابلای آن به تحلیل روانشناسی شخصیت های این داستان زیبا پرداخته شود.این مقاله می کوشد به این سوال پاسخ بدهد که:آیا طوطی گرفتار که همان روح جستجو گر انسان است، از دیدگاه روان شناسی، به کمال می رسد؟و در نهایت دیده می شود که انسان با غلبه بر مشکلات و سختی های زندگی و توکل به خداوند و چشم پوشی از ظواهر دنیای مادی و آرامش و رفاه ظاهری،میتواند بر بسیاری از مشکلات خود فائق آمده و به مرحله خود شکوفایی که همان مرحله کمال یا نقطه اوج است،دست بیابد.
The story of "Parrot and Merchant" is one of the stories that appear in the commentary of Abul Fattuh Razi and Asrar Nameh of Attar and Masnavi of Rumi. This story has been studied from different angles such as social, mystical aspects, moral teachings, etc. In this article, this issue has been analyzed from the perspective of personality psychology. The general atmosphere of the story is in the form of code or metaphor so that in addition to an entertaining story, mystical and moral thoughts can be instilled in the audience in the best way, and in addition to that, the psychology of the characters of this beautiful story can be analyzed. This article tries to answer the question: Does the trapped parrot, which is the searching soul of man, reach perfection from the point of view of psychology? And finally, it can be seen that by overcoming the problems and hardships of life and trust To God and ignoring the appearances of the material world and apparent peace and prosperity, he can overcome many of his problems and reach the stage of self-fulfillment, which is the stage of perfection or the climax.
خلاصه ماشینی:
اين مقاله مي کوشد به اين سوال پاسخ بدهد که :آيا طوطي گرفتار که همان روح جستجو گر انسان است ، از ديدگاه روان شناسي ، به کمال مي رسد؟و در نهايت ديده مي شود که انسان با غلبه بر مشکلات و سختي هاي زندگي و توکل به خداوند و چشم پوشي از ظواهر دنياي مادي و آرامش و رفاه ظاهري ،مي تواند بر بسياري از مشکلات خود فائق آمده و به مرحله خود شکوفايي که همان مرحله کمال يا نقطه اوج است ،دست بيابد.
عبد الحسين زرين کوب در« بحر در کوزه » (١٣٧٨) و « نردبان شکسته » (١٣٨٢) و تقي پورنامداريان « در سايه ي آفتاب » (١٣٨٤) و اشرف زاده در « قصه ي طوطي جان » (١٣٧٥) و زهره نجفي در مقاله « بررسي رمزگان هاي متني در داستان طوطي و بازرگان مثنوي » ( ١٣٩٥ ) و قدرت الله طاهري در مقاله «تجربه ي عرفاني در موقعيت هاي مرزي و باز تاب آن در داستان طوطي و بازرگان ( ١٣٩٨) به تحليل اين داستان از جنبه هاي گوناگون اخلاقي و عرفاني و تربيتي پرداخته اند،اما هيچ کدام از آنان به جنبۀ روان شناسي شخصيت هاي داستان ،خصوصا طوطي نپرداخته اند.
در نهايت مي بينيم اين داستان ،در واقع تمثيلي از زندگي انسان هاي جوياي کمال است که تمام تلاش خود را براي رسيدن به کمال و عشق حقيقي به کار مي بندد و طوطي نمادي از روح جستجوگر انسان است .