چکیده:
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی از آغاز طرح آن، به عنوان امری بدیع مورد توجه محققان قرار گرفت، اما از همان ابتدا با اشکالاتی نیز روبهرو بوده است. یکی از اساسیترین اشکالات مطرحشده که تلاشهای فراوانی برای رفع آن شده، اشکال نسبیت اخلاقی به این نظریه است. حسن و قبح که دو عامل موثر و تعیینکننده در هر قضاوت اخلاقیاند طبق این نظریه، از اموری اعتباری بهشمار میآیند. یکی از ویژگیهای اصلی امور اعتباری تغییرپذیری است. بنابراین میتوان گفت که حسن و قبح یا خوبی و بدی امور نسبیاند و در نتیجه ما حکم اخلاقی ثابت نداریم. در این مقاله میکوشیم بدون تغییر چارچوب و محکمات نظریه اعتباریات و با تمسک به راهکارهای درونساختاری موجود در این نظریه، از جمله راهکار فطرت و غایات عام و مشترک که موجب ثبات میشوند، عدم ارتباط نسبیت اخلاقی با اعتباریات را ترسیم کنیم و در کنار آن به برخی سوءبرداشتها از نظریه اعتباریات نیز پاسخ بگوییم.
خلاصه ماشینی:
شهید مطهری از تغییرپذیری اعتباریات، نقد مرتبط با مسئله نسبیت را به علامه طباطبائی وارد مینماید، ایشان در ارتباط با متغیر بودن اعتباریات و نسبیت اخلاقی میگوید «این «بایدها» و «نبایدها» را انسان براى رسیدن به یك سلسله مقصدها اعتبار كرده است و از آنجا كه مقاصد متغیر است قهراً احكام هم متغیر خواهد بود، چون تا وقتى آن مقصد هست این «باید» هم هست، وقتى آن مقصد تغییر كرد قهراً آن «باید» هم تغییر مىكند، و بنابراین ایشان مىگویند: «ادراكات اعتبارى برخلاف ادراكات حقیقى ادراكات موقت و غیرجاویدند؛ و تقریبا به حرف اینجا مىرسد كه اخلاق و دستور نمىتواند جاوید باشد» (مطهری، 1387، ج 13، ص 730).
با این حال آیا میتوان همانند شهید مطهری چنین نتیجه گرفت که خود نظریه اعتباریات منجر به نسبیت اخلاقی میشود؟ برای درک بهتر مبنای علامه باید ابتدا به معناشناسی حسن و قبح بپردازیم، تا از این رهگذر بتوانیم به درک مبنای ایشان در بحث حسن و قبح برسیم.
1. ملائم بودن چنانکه در معانی سهگانه حسن و قبح بیان شد، امری واقعی است و با عقل نظری درک میشود، پس با توجه به تصریحات مکرر علامه طباطبائی مبنی بر تعریف حسن و قبح به ملائمت با غرض و یا سعادت اجتماعی این احتمال تقویت میشود که ایشان در مورد حسن و قبح نظر خود را تغییر دادهاند و آن را امری اعتباری نمیدانند و یا حداقل در بحث حسن و قبح دارای دو مبنا هستند؛ 2.