چکیده:
صدرالمتالهین معتقد است تصورات و تصدیقات با اتصال به عقل فعال و افاضه او حاصل میشوند و روشن است که برخی تصورات و تصدیقات انسان باطل و کاذباند. اکنون پرسش این است که اینها چگونه و با چه سازوکاری حاصل میشوند؟ اگر با اتصال و افاضه عقل فعال باشد، ماهیت عقل فعال چگونه با چنین کارکردی سازگار است؟ آیا در حقیقت عقلی او باطل وجود دارد؟ در این پژوهش این نتیجه حاصل میشود که اباطیل و اکاذیب نیز مانند حق و صدق، معلول اتصال و رابطه با عقل فعالاند، اما صرفا از حیث وجودشان ارتباط دارند و حیث معرفتی آنها که متکفل صدق و کذب و حق و باطلشان است، با آمادگی انسان و تجربیات او تامین میشود. لذا اهمیت توجه به روش درست مورد تاکید قرار میگیرد و شناخت بهتری از عقل فعال به دست میآید.
خلاصه ماشینی:
اکنون پرسش این است که اینها چگونه و با چه سازوکاری حاصل میشوند؟ اگر با اتصال و افاضۀ عقل فعال باشد، ماهیت عقل فعال چگونه با چنین کارکردی سازگار است؟ آیا در حقیقت عقلی او باطل وجود دارد؟ در این پژوهش این نتیجه حاصل میشود که اباطیل و اکاذیب نیز مانند حق و صدق، معلول اتصال و رابطه با عقل فعالاند، اما صرفاً از حیث وجودشان ارتباط دارند و حیث معرفتی آنها که متکفل صدق و کذب و حق و باطلشان است، با آمادگی انسان و تجربیات او تأمین میشود.
در توجیه این ادعا علاوه بر بیان محققانه سبزواری، میتوان به این مطلب اشاره کرد که صدرا نوعاً در مواضعی که از عقل فعال بر ممشای قوم سخن میگوید با اشاراتی به جمهور حکما ارجاع میدهد و نیز اینکه توصیفات او از عالم عقلی که یکی از موارد آن را آوردیم نشان میدهد که صدرا آثاری را که مشاء برای عقل فعال قائل است به عالم عقلی نسبت میدهد و اگر مطابق با دیدگاه مشاء قائل به عقل فعال باشد، با دیدگاه او درباره عالم عقلی و البته مُثل افلاطونی تداخل مییابد که از حکیمی به دقت صدرالمتألهین بسیار بعید به نظر میرسد و با توجه به وجود عبارات صریح و نشانههای متنی باید گفت آنچه در اینجا به عنوان نظر نهایی صدرا گفته شد صحیح است.
آیا در این صورت باید گفت حیث معرفتشناختی از ناحیه خود انسان است و صرفاً حیث وجودی از عالم بالا؟ به نظر پاسخ صدرالمتألهین به این پرسش نیز مثبت است.