چکیده:
زمینه و هدف
اشعار ایرج میرزا، بعنوان مطرحترین شاعر روزگار ما، شایسته مداقه بسیار است و مباحث سبک شناسی بسبب اشتمال بر دانشهای گوناگون ادبی، روشی مهم در بررسی آثار ادبی است؛ بنابراین بررسی سبک شناسانه اشعار ایرج میرزا، از دو جهت ضروری است؛ یکی جبران کمکاری ما در باب شاعری بزرگ و دیگر اهمیت بحثهای سبک شناسی. هدف از این پژوهش، معرفی سبک شخصی ایرج میرزا بعنوان شاعری صاحب سبک است؛ چنانکه باقر صدری نیا اشعارش را «استثنایی» در دوره مشروطه برمیشمرد و غلامحسین یوسفی او را برخوردار از بلاغتی خاص معرفی میکند.
روش مطالعه
پژوهش حاضر، مطالعه ای نظری است که به شیوه توصیفی - تحلیلی، بر دیوان اشعار ایرج میرزا انجام شده است. این دیوان اشعار به اهتمام محمدجعفر محجوب در نشر اندیشه منتشر شده است. در پژوهش پیش رو و در بررسی سبک شخصی او، تنها وجوه غالب ذکر شده، به این معنی که ممکن است در اشعار ایرج میرزا استعاره های نابی هم وجود داشته باشد اما چون وجه غالب نیست، به آن اشاره نشده است.
یافته ها
ایرج میرزا ویژگیهای پربسامد سبک شخصی و ابتکاراتش را در محور همنشینی و در سطح زبان نشان میدهد و در این راستا غلبه در اشعار او با تشبیه و کنایات و ضرب المثلهای زنده امروزی است و مجاز و استعاره و بطور کلی انحراف از نرم در محور جانشینی در شعرش دارای بسامد اندکی است.
نتیجه گیری
تشبیهاتی با وجوه شبه بدیع، کنایات و مثلهای زنده معاصر، دارا بودن گنجینه گسترده از لغات و مفردات نو و کهن و دخیل و قدرت احضار بهنگام آنها، همراهی و موافقت کم نظیر واژه ها در زنجیره نحوی، گزینش واژه ها با رعایت تناسبات آوایی و معنایی، قدرت ساخت واژه ها و صفات نو در هنگام نیاز و انتقادات اجتماعی در کنار طنزی ملیح، شاعری متفاوت و صاحب سبک از او ساخته است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Iraj Mirza's poems, as the most prominent poet of our time, deserve a lot of consideration and stylistic discussions are an important method in examining literary works due to the inclusion of various literary knowledge. Therefore, the stylistic analysis of Iraj Mirza's poems is necessary in two ways; One is to compensate for our inadequacy in the matter of great poetry and the other is the importance of stylistic debates. The purpose of this research is to introduce Iraj Mirza's personal style as a poet with style; As Baqir Sadriniya considers his poems "exceptional" in the constitutional period and Gholamhossein Yousefi introduces him as having a special eloquence.
METHODOLOGY: The current research is a theoretical study that was conducted in a descriptive-analytical way on Iraj Mirza's poems. This book of poems has been published by Mohammad J’afar Mahjoub in Andisheh Publishing House. In the upcoming research and in the examination of his personal style, only the dominant aspects have been mentioned, which means that there may be pure metaphors in Iraj Mirza's poems, but since it is not the dominant aspect, it has not been mentioned.
FINDINGS: Iraj Mirza shows the frequent features of his personal style and his innovations in the axis of companionship and at the level of language, and in this regard, his poems are dominated by similes, allusions, and proverbs of today's life, and metaphors and generally deviation from soft in the axis of substitution. It has a low frequency in his poetry.
CONCLUSION: Similes with pseudo-original features, allusions and living contemporary similes, having a wide treasure of new and old and relevant words and vocabulary and the power of summoning them at the same time, the rare association and agreement of words in the syntactic chain, choosing words with respect to phonetic and semantic proportions , the power of creating new words and adjectives in times of need and social criticisms, along with Melih's humor, has made him a different poet and owner of style.
خلاصه ماشینی:
ايرج ميرزا از اين شيوه ، يعني «ريخته گري در بيان » در اغلب اشعار متفاوت و برجستۀ خود استفاده ميکند و اين وجه غالب سبک او در زمينۀ واژه است ؛ اين هنرنمايي ايرج با فعل ، حرف ، اسم و صفت انجام ميگيرد؛ گاهي اسم را در بافتي سنتي ميآورد: در بيت زير، «غازه و غرچه و مفسده و بخل »، لغات باستاني (آرکائيک ) هستند و «خميازه کشيدن » فعلي محاوره اي و نو است ؛ يعني او در بافت سنتي يک واژة عاميانه به کار برده است : «قحبۀ بخل به رخ غازه کشيد/ غرچه مفسدة خميازه کشيد» (همان ، ٥٠) يا «اندر رديف اسب چنين چامه کس نگفت / مشکل بود به قافيه گشتن دچار اسب » (همان ، ٨) در بيت فوق ، چامه يک واژة باستاني و کهن است که خوانندة عام ، براي دريافت معناي آن بايد به فرهنگ لغت رجوع کند، اما شاعر اين واژه را در کنار واژه هايي مانند مشکل بودن يا دچار شدن بسيار هنرمندانه قرار ميدهد.
در بيت زير «همي» که پيشوند استمراري به شکل تاريخي و باستاني است و معناي مستقل ندارد، بصورت آرکائيک به کار رفته است ؛ در تمام ابيات اين قطعه ، «همي» در قالب رديف ، با همين خصيصۀ سبکي شخصي شاعر به کار گرفته شده است : «آن طره را دو صاحب ديگر به غير توست / مال منست و مال نسيم سحر همي» (همان ، ٥٧) «طره و همي و غير» سنتي است و «مال کسي بودن » محاوره اي و معاصر است .