چکیده:
هدف: هدف این پژوهش، واکاوی تجربۀ کارکنان ترک خدمتکرده یک سازمان دولتی در شهر تهران است.
طرح پژوهش/ روششناسی/ رویکرد: نمونۀ آماری 10 نفر از کارکنان این سازمان است که در بازۀ سالهای 1399-1395 به صورت داوطلبانه ترک خدمت کرده بودهاند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمهساختاریافته، و برای تجزیهوتحلیل دادهها از رویکرد پدیدارشناسی تجربی استفاده شده است.
یافتهها: پژوهشگران از طریق شناخت ادراک و نگرش کارکنان از پدیده ترک خدمت به این موارد پی بردند که افرادی که از سازمان ترک خدمت کرده بودهاند، از وظایف شغلی خود رضایت کافی نداشته و ترک خدمت آنها از سازمان بهیکباره نبوده است، بلکه به صورت برنامهریزیشده انجام گرفته است. دوم اینکه، قوانین و مقررات بخش دولتی تا حدودی مانع استفاده از تواناییها و تخصص آنان بوده است. سوم اینکه، ارتقای افراد به سمتهای بالاتر بر مبنای ارزیابی عملکرد، شایستگی، و تجربۀ افراد نبوده، بلکه بستگی به روابط غیررسمی و دوستانه با افراد مهم سازمان داشته است. همچنین، یافتههای پژوهش نشان میدهد که ادراک کارکنان از ترک خدمت سازمان چندان هم منفی نبوده، بلکه در نظر آنها این تجربه یکی از پدیدههای مثبت در زندگی کاری آنها بوده است. این تصمیم پیامدهای مثبتی مانند تعادل بین کار و زندگی، پیشرفت کاری، استفاده بهتر از تواناییها و تخصص، یافتن شغلی با حقوق بیشتر، و آزادی از محدودیتهای شغلی را به دنبال داشته است.
ارزش/ اصالت: این پژوهش سعی دارد با بکارگیری تجربیات کارکنان ترک خدمتکرده، شناسایی عوامل مهم خروج ارادی کارکنان، و بازخورد نتایج به کارکنان باقیمانده و مدیران سازمانهای دولتی، باعث افزایش تعهد آنها نسبت به سازمان و همچنین کاهش تمایل آنها نسبت به ترک خدمت از سازمان شود.
پیشنهادهای اجرایی: با توجه به اینکه کارکنان بهیکباره سازمان را ترک نکرده بودند و ترک خدمت آنها به صورت برنامهریزیشده بود، لازم است به صورت دورهای عواملی که از دیدگاه کارکنان باعث کاهش انگیزه خدمت در سازمان میشود مورد بررسی قرار گیرد و برای اصلاح آن اقدام شود تا کارکنان در پی کاهش انگیزۀ خدمت، ذهنیت خروج را در خود پرورش ندهند.
Purpose: This study aims at investigating the experiences of employees who have left their jobs in a state-owned organization in the city of Tehran.
Methodology: The sample of this study consisted of 10 members of this organization who have left it voluntarily between 2016 and 2020 and semi-structured interviews were used to collect data. To analyze data, the experimental phenomenological approach of Moss Takas was applied.
Findings: Through studying the attitude of the employees towards the turnover phenomenon researchers found out that those who left their organizations didn't have job satisfaction and their turnover has not been a sudden decision. Second, the rules and regulations of the governmental sector have been an obstacle for employees in using their full potential. Third, employees promotion has not been based on people's performance, competency and experience but rather it has been based on their informal and friendly relationship with the Heads of the organization. Research findings show that employees’perceptions of leaving the organization are not highly negative. In fact, they viewed this experience as a positive phenomenon
in their career lives that entailed positive implications such as work-life balance, work progress, better use of their capabilities and expertise, finding
a job with better compensation, and more work independence.
Value: This research presents the experiences of employees who left service and identifies the important factors of this voluntary turnover. Besides, it provides feedback for the current employees and managers so that willingness to leave service may decrease.Implications: Given the fact that employees did not leave the rganizations all at once and their departure was pre-planned, it is necessary to periodically examine the factors that reduce motivation to serve in the organization from the perspective of employees and to take action to bring about corrections.
خلاصه ماشینی:
سرمایه انسانی بخشی از سرمایه های اساسی سازمان است و ویژگی غیر قابل تقلید بودن آن میتواند منافع ویژه ای را به ارمغان آورد ابوالعلایی (۱۳۹۹ سازمانها به منظور نگهداشت نیروی های کارآمد مجبور هستند برنامه ریزی دقیقی برای شناسایی و تشویق به موقع آنها برای عملکرد بهتر انجام )Lewis & Hekman )2006( دهند ترک خدمت داوطلبانه و یکباره کارکنان مستعد و دارای تحصیلات عالی به مسئله پیچیده ای برای مدیران سازمان مورد مطالعه تبدیل شده بود.
اسمیت (۲۰۰۱) مفهوم فراگیرتری را برای نگهداشت کارمندان ارائه می دهد که او آن را فرایند نگهداری مینامد نگهداشت عبارت است از فرایند جذب انتخاب توجه به آموزش توسعه و حفظ نیروی کار تا افراد بتوانند کار خود را در سازمان انجام دهند (2001 ,Smith) پژوهش ها نشان میدهد نگهداشت کارمندان که آن را درصد کارمندانی که در سازمان باقی میمانند تعریف )Barrick & Zimmerman, )2005( میکنند عامل مهمی در تعیین موفقیت سازمانی است جابه جایی و ترک خدمت کارکنان )Rahman & Nas, 2013( ترک خدمت حرکت دائمی کارکنان به خارج از مرز سازمان است )Peachey et al.
The Effect of Employee Empowerment, Organizational Support, and Ethical Climate on Turnover Intention: The Mediating Role of Job Satisfaction Iranian Journal of Management Studies.