چکیده:
در حکمت متعالیه، عقل در تعامل با دین و شهود ارتقا مییابد؛ هم صعود بر فرازِ شهود حاصل ارتقای عقل است و هم فرود آوردن آن حقایق متعالی در آستان برهان، محصول رشدیافتگی عقل است. چنانکه هم پیوند قلبی با دین و نفوذ حقیقت معارف آن در جان آدمی، نشان از تعالی عقل دارد و هم سیر امواج آن بحر حکمت از عمق جان تا ساحل بیان فلسفی نیازمند کنشگری عقلی است که این هم نشانی دیگر از بالندگی و حیات عقل است. مهمترین راههای ارتقای عقل در پرتو شهود عبارتاند از: سازگار شدن عقل با عوالم مجرد در پی استفاده از شهود، اشتداد و صیرورت وجودی عقل بهسبب برخورداری از شهود، سریان حب در همه مراتب نفس و تأثیر آن در بهرهمندی عقل از شهود قلب. همچنین چگونگی ارتقای عقل در تعامل با دین به دو صورت کلی قابل تصور است: تأثیر حقیقت دین در قلب انسان و انعکاس آن در فهم عقلی؛ ارتقای عقل به مدد معارف هستیشناسانه متن دینی.
In transcendental philosophy, the intellect is promoted in interaction with religion and intuition. The ascend above intuition is the product of intellect and descend of those transcendental truths to the threshold of argument is the product of the growth of intellect. Both the heartfelt link with religion and infiltration of the truth of its teachings in the man’s soul are a sign of elevation of intellect, and the circuit of the waves of the sea of wisdom from the depth of one’s soul to the coasts of philosophical expression requires rational activism, which is itself another sign of growth and livelihood of the intellect. The most important ways for promotion of intellect in the light of intuition are as follows: the harmony of intellect with the immaterial world ensuing the use of intuition, the existential becoming and strengthening of the intellect due to enjoying intuition, circulation of love in all orders of the soul and its effect in the intellect’s enjoyment of the heart’s intuition. Besides, we can imagine in two forms the way the intellect is promoted in interaction with religion: (1) the effect of the religion’s truth in the man’s heart and its reflection in rational understanding, and (2) promotion of the intellect with assistance from the ontological teachings of the text of religion.
خلاصه ماشینی:
همچنين چگونگي ارتقاي عقل در تعامل با دين به دو صورت کلي قابل تصور است : تأثير حقيقت دين در قلب انسان و انعکاس آن در فهم عقلي؛ ارتقاي عقل به مدد معارف هستيشناسانه متن ديني .
ممکن است مؤلفه هاي فراواني در امکان رشد و سير تکامل عقل مؤثر باشند، اما آنچه ذهن يک فيلسوف مسلمان را در اين زمينه به خود مشغول ميسازد، اين است که چگونه ممکن است عقل ، که بر مدار استدلال و برهان حرکت ميکند، در اثر مواجهه و تعامل با شهود، که از سنخ علم حضوري و الهامات و اشراقات قلبي است ، يک نوع حيات و بالندگي پيدا کند؟ همچنين عقل ، که دنبال اقناع برهاني و فلسفي است ، چگونه مي تواند در تعامل و تقارب با حقيقت آموزه هاي ديني و معارف هستيشناسانه دين ، که از سنخ وحي الهي است و کمتر در آن برهان و استدلال مصطلح ديده ميشود، ارتقا يابد و در مقايسه با عقلي که از اين هم جواري برخوردار نيست ، قدرت فهم و درک بيشتري پيدا کند؟ نيز عقل ارتقايافته به مدد دين و شهود، به چه صورتي ميتواند در اثر برهانيسازي آن يافته هاي نوراني، تعالي تازه اي بيابد؟ چون عقل فلسفي پس از ارتقا، هنوز رسالتي ديگر دارد و آن ، سامان دادن استدلالي و چينش منطقي آن معارف در ساحت بيان فلسفي است .
ارتقاي عقل در تعامل با دين به دو صورت کلي قابل تصور است : تأثير حقيقت دين در قلب انسان و انعکاس آن در تعالي فهم عقلي؛ ارتقاي عقل به مدد معارف هستيشناسانه متن ديني (قرآن وروايات اهل بيت ع ).