چکیده:
نظریه امکان فقری از نوآوریهای ملاصدراست. امکان فقری همان نیاز ذاتی ممکنات است، که برپایه آن هیچ استقلالی برای معلول قابل تصور نیست تا جایی که تصورِ ذهنی حقیقتِ معلول، بدون تصور علتش ممکن نیست. طراحی چنین نظریه بدیعی قطعاً آثار نظری و عملی فراوانی درپی دارد که موجب تحول و دگرگونی مسائل بالادستی میشود. این پژوهش به بررسی پیامدهای ادراک امکان فقری در سبک زندگی توحیدی میپردازد. البته این آثار به نظری و عملی، و آثار عملی به فردی و اجتماعی دستهبندی میشوند و تحقیق کنونی تنها آثار عملیِ فردی را پیگیری میکند. دیدگاه امکان فقری مباحثی چون ایثار، دفع تکبر، اصالت یافتن دعا، ترک محبت ماسوا و نترسیدن از غیر خداوند را از پایه دگرکون میکند؛ در برخی از آنها حلّال شبهات است و در برخی دیگر با ایجاد ذهنیتی جدید، تصویری نوین از مسئله به دست میدهد؛ برای نمونه، امکان فقری روشن میکند که دعا مقتضای ذات سراسرْ فقر آدمی است، نه ابزاری برای دستیابی به خواهشهای نفسانی. چنانکه باور عمیق به اینکه همه مخلوقات کاملاً به خدا نیازمندند، ترس از بزرگترین قدرتها را از دل برمیکند و برای انجام وظایف الهی دلیری به ارمغان میآورد.
The theory of ‘possibility in the sense of need’ (imkan faqri) is among Mulla Sadra’s innovations. Possibility in the sense of need is the very essential need of the possible beings, according to which no independence is conceivable for the effect, to the extent that the mental image of the truth of the effect is not possible without imagining its cause. Designing such a creative theory has definitely many theoretical and practical consequences that lead to alteration and evolution in upstream issues. The present study investigates the consequences of realizing the possibility in the sense of need in the monotheistic lifestyle. Of course, these consequences are divided into theoretical and practical; and the latter type is divided into individual and social. The present study pursues just the individual practical ones. The view of ‘possibility in the sense of need’ alters discussions such as self-sacrifice, removing arrogance, principality of prayer, giving up loving others and not fearing anyone other than God. In some of them, it resolves doubts and in some others, it creates a new mentality to offer a new image of the issue. For instance, the ‘possibility in the sense of need’ clarifies that praying is the necessary feature of human’s all needy existence, not a tool for accessing sensual passions. A deep belief that all creatures are completely in need of God removes fear of the greatest powers and brings about courage for performing divine obligations.
خلاصه ماشینی:
علامه طباطبايي در اين باره ميگويد: مردمي که طرز تفکرشان درباره حقيقت زندگي انسان در دنيا اين باشد که صرفا موجودي مادي اند و جز زندگي زودگذر دنيا که با مرگ خاتمه مييابد، زندگي ديگري ندارند و نيز طرز تفکرشان درباره آغاز و انجام جهان اين باشد که در دار هستي جز اسباب مادي، که يکي پس از ديگري موجود مي شود و سپس تباه ميگردد، چيز ديگري نيست ، وقتي مي خواهند براي اجتماع خود سنت هايي مقرر سازند، طوري آن را مقرر ميکنند که تنها لذائذ و کمالات محسوس و مادي شان را تأمين کند و ماوراي آن سعادتي نخواهد بود.
اصالت يافتن دعا و تضرع کسي که به هستيشناسي عين الربطي ممکنات برسد، نفس دعا و تضرع براي او ارزش دارد، نه اينکه دعا و تضرع صرفا ابزاري باشد براي رسيدن به خواسته ها و حوائج او؛ يعني دعاکننده گاهي دعا را مقدمه حوائج خويش قرار ميدهد و در تلاش است که به واسطه تضرع و راز و نياز به خواسته هاي خويش دست پيدا کند، اما گاهي دعا را مقتضاي ذات خويش ميداند و بدون هيچ چشم داشتي خدا را ميخواند و اين نحوه دعا کردن بر اثر درک امکان فقري به وجود ميآيد؛ چون کسي که خويش را فقر محض ببيند و خداوند را غني مطلق ، خودبه خود سر تواضع بر آستان حضرت حق ميسايد.