چکیده:
در این تحقیق نظریههای جامعهشناختی ایران از رشتههای مختلف با این هدف تحلیل شدند که علل
توسعهنیافتگی ایران و فرم و شکل جامعه ایرانی مشخص شود. تحقیق حاضر در دو مرحله انجام شد. در
مرحله اول نظریهها از منابع مختلف جمعآوری و قضایا و مدلهای علّی آنها مشخص شد. در مرحله دوم،
ترکیب با تلفیق در سطح اجزاء و عناصر نظریهها صورت گرفت. نظریه ترکیبی در قالب یک مدل ارائه
شد. مشخصه اصلی جامعه ایرانی نابرابری اجتماعی ساختاری بجای مانده از نظام اجتماعی نابرابر
تاریخی است. ساختار اجتماعی نابرابر که در بالای آن حاکمان، خاندانهای شهری، کدخدایان و
مباشرانشان و در قائده آن رعیت زندگی میکردند، با خود ویژگیهای خاص فرهنگ ایرانی را به همراه
میآورد که در همین ساختار به طور مداوم تولید و بازتولید میشوند. در نتیجه این ساختار اجتماعی
نابرابر، اقدامات توسعهای پیامدهای ناخواسته ای به همراه داشتند؛ در پایان با اتکا به نظریههای استفاده
شده، راهکارهایی برای غلبه بر موانع تاریخی توسعه ارائه شده است.
In this research, sociological theories of Iran from different disciplines were
analyzed with the aim of identifying the causes of Iran's underdevelopment
and the form of Iranian society. The present research was conducted in two
stages. In the first stage, theories were collected from different sources and
their theorems and causal models were identified. In the second stage, the
combination was done by combining the components and elements of the
theories. The hybrid theory was presented in the form of a model. The main
characteristic of Iranian society is the structural social inequality left over
from the historical unequal social system. The unequal social structure, on
top of which the rulers, urban families, chieftains and their servants lived,
and the subjects lived on top of it, brings with it the special characteristics
of Iranian culture, which are continuously produced and reproduced in this
same structure. As a result of this unequal social structure, development
measures had unwanted consequences; At the end, relying on the used
theories, solutions to overcome the historical obstacles of development
have been presented.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه اين ساختار اجتماعي نابرابر، اقدامات توسعه اي پيامدهاي ناخواسته اي به همراه داشتند؛ در پايان با اتکا به نظريه هاي استفاده شده ، راهکارهايي براي غلبه بر موانع تاريخي توسعه ارائه شده است .
فقدان درکي تاريخي و بومي درباره ويژگيهاي جامعه ايران در مدل ها و الگوهاي توسعه موجب شده نه تنها برنامه ها و تلاش هاي توسعه اي به اهداف خود دست نيابند، بلکه موجب افزايش نابرابريهاي اجتماعي و بحران ها شوند.
اين مطالعه قصد دارد نظريه هاي جامعه شناختي ايران را مورد تحليل قرار دهد؛ با اين هدف که علل توسعه نيافتگي ايران و فرم و شکل جامعه ايراني مشخص شود.
هر يک از نظريه هاي بررسي شده به دلايل توسعه نيافتگي در مراحل مختلف تاريخ ايران توجه نشان داده اند و اين بررسي همه آن ها را در امتداد هم و در محور زمان قرار داده است تا بتوان توالي آن ها و نيز ارتباط طولي آن ها را تا دوره حاضر شناسايي نمود.
فرهنگ ياريگري مرتضي فرهادي(١٣٨٨)، نظريه سازگاري عرفي سعيد معيدفر(١٣٨٥)، توسعه و نابرابري محمدجواد زاهدي(١٣٨٦)، نظام ارباب غائب در ايران حميد عبداللهيان (١٣٩١؛ فرهنگ امروز، ١٣٩٣).
ارکان اجتماعي ارکان جامعه ايراني عبارت اند از زندگي ايل نشيني، ده نشيني، استبداد، خاندان هاي شهري، بازاريان که در دو صده اخير به اين ترکيب استعمار نيز افزوده شده است .
Review of sociological theories of Iran 1 Abolfazl Ramezani Abstract In this research, sociological theories of Iran from different disciplines were analyzed with the aim of identifying the causes of Iran's underdevelopment and the form of Iranian society.