چکیده:
گاهی اجمالی به تاریخچه فقهی بحث با دو قول تخییر و ترتیب مواجه شدیم. پرسش اساسی این است که از این دو قول،کدامیک مقرون به صواب است؟ پژوهش حاضر به شیوه تحلیلی-توصیفی با اشراف به اقوال وادله طرفین در مقام ارزیابی نهایی نتیجهمیگیرد که: گرچه حرف«او» در معنای تخییر مشهور است، ولی این گونه نیست که این لفظ منحصرا افاده تخییر نماید و فقط همین معنا را مفهوم انحصاری آن بدانیم. زیرا گاهی قراین موجب انصراف از ظهور بدوی و رفع ید از معنای اصلی لفظی می گردد،که در این صورت معنای اولیه راکد، و لفظ معنای ثانوی پیدا می کند. مانند تکرار مرتب لفظ«او»درآیه محاربه. نمونه دیگرآنکه گفته شده : استناد به دو آیه کفاره قسم و کفاره حج موجب اختیاری شدن موارد مذکوره در اتیان مامور بهما شده به همین دلیل این حرف در مجازات محارب هم مفهومی اختیاری دارد.! شیخ طوسی در کتاب خلاف در رد این استدلال می فرماید:«در قرآن هر جا موضوع بیان احکام است ترتیب مطرح است. اماهرجا کفارات مطرح است آنجا سیر از اخف به اشد لحاظ شده است. بنابراین قیاس«او» در بیان احکام مجازات چهارگانه به کفاره قسم و حج کاملا بلاوجه می باشد. و اما از فقهای اهل سنت شافعی، حنفی و احمد قول مرجح را ترتیب دانسته، و لی مالک قایل به تخییر مقید بوده که ناظر به همان قول ترتیب است. مجموعا در پژوهش هشت دلیل بر ترجیح قول ترتیب بر تخییر اقامه شد. در نتیجه قول صائب در نحوه اعمال مجازاتهای چهارگانه، ترتیب است. مضافابا تامل در روایات باب استنباط می شود، این دو قول تنافی ماهوی با هم ندارند، حتی قول تخییر هم متناظر به ترتیب و تناسب جرم با مجازات است. پس حقانیت قول ترتیب اثبات می شود. شایسته است مقنن کیفری نیز دراصلاح ماده 283 ق_م_ا، مبتنی بر قول ترتیب اهتمام نماید.
Review:A brief look at the jurisprudential history of the debate We came across two promises of change and order. Because sometimes the evidence leads to the abandonment of the primary appearance and the removal of iodine from the main literal meaning, in which case the primary meaning is stagnant, and the word acquires a secondary meaning. Like the repeated repetition of the word "he" in the verse of Moharebeh. Another example is what has been said: Citing the two verses of expiation of oath and expiation of Hajj has made the above-mentioned cases optional in the case of the agent of Bahma, therefore, this word also has an optional meaning in the punishment of the enemy! Sheikh Tusi in his book Khalaf rejects this argument and says: But where there is atonement, there is a journey from fear to violence. Therefore, the analogy of "him" in expressing the four punishments to the expiation of swearing and Hajj is completely unjustified. As for the Sunni jurists, Shafi'i, Hanafi and Ahmad have considered the preferred word as the order, and Lee Malik has believed in the optional change which is related to the same word. In total, in the study, eight reasons were presented for preferring the promise of order over choice. As a result, Saeb's promise on how to apply the four punishments is order. In addition, reflection is inferred in the narrations of the chapter, these two promises do not have a substantial contradiction with each other, even the promise of change corresponds to the order and proportionality of the crime with the punishment. So the legitimacy of the promise of order is proved. It is worthwhile for the criminal legislator to try to amend Article 283 of the Penal Code, based on the promise of order.
خلاصه ماشینی:
1 سيري اجمالي در مباني فقهي تخيير و ترتيب در رابطه باکيفيت مجازات محارب محمدابراهيم مجاهد٢ احمد عابديني نجف آبادي ٣ جواد پنجه پور 4 چکيده يکي از مهمترين موضوعات مورد مناقشه در فقه جزاي اسلامي کيفيت و نحوه اعمال مجازاتهاي احصاء شده در آيه ( ٣٣/مائده ) درحق محاربين است .
ج ) دلالت اخبار از جمله ١-صحيحه بريدبن معاويه (ح ٢)٢-خبر بشرخثعمي از امام صادق (ع ) (ح ٥)٣-روايت عياشي در تفسير از فضل خاقاني ازآل زرين (ح ٨)٤-خبر عبيدالله مدائني (ح ٤)٥-مرسله داوود طائي،( ح ٦)٦-صحيحه محمدبن مسلم (ح ١) (حرعاملي؛ ج ٢٨،ص ٣٠٨و٣٠٧) همين طور در ميان علماي اهل سنت اين موضوع محل اختلاف بوده و گروهي قول تخيير و گروهي ديگر قول ترتيب را اختيار کرده اند.
بل هي لبيان الاحکام تختلف باختلاف الجنايات »(عوده ١٩٩٤م ،ج ٢: ٦٤٧) با ملاحظه و دقت در مباني روايي و اقوال هر دو گروه از فقها اعم از شيعه واهل سنت و ارزيابي ادله استنادي هريک در نهايت به اين جمع بندي مي رسيم که مراد از تخيير، تخيير مطلق نبوده بلکه نفس قول تخيير نيز ناظر به تناسب جرم با مجازات و مشير به قول ترتيب بوده است .
؟ وي مي نويسد:«در مورد کيفيت اعمال مجازاتهاي مقرر در آيه شريفه اختلاف شده است که آيا بر وجه تخيير است يا ترتيب و به حسب جنايت ارتکابي محارب ؟: مالک گفته است طبق نص شريفه اگرمحارب کسي را کشته قطعا کشته ميشود و براي امام تخيير جايز نيست ، همينطور به تناسب دست و پاي او برخلاف قطع مي شود ولي اگر فقط ايجاد رعب نموده باشد، نفي مي شود.