چکیده:
در طول تاریخ، ادبیات همچون آیینهای است که طبیعت را به مخاطب انعکاس داده است و به همین دلیل ارتباط عمیقی میان هر دو برقرار است که حاصل آن ادغام شدن یکی در دیگری است؛ زیرا ادبیات منعکسکنندۀ نیازهای طبیعی بشریت در رویارویی با محیط اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا طبیعتستایی و چگونگی برخورد با طبیعت را در «صدای پای آب» سهراب سپهری و «صومعۀ تینترن» از ویلیام وردزورث بررسی کند. بر این اساس از اشعار هر دو مجموعۀ شعری استفادهشده است و نتایج پژوهش نشان میدهد که عقاید، عشق و لذتهای هر دو شاعر با طبیعت، رابطۀ تنگاتنگی دارد که بر محور انسانیت، خدا، طبیعت و عدالت میچرخد. به نظر میرسد هر دو شاعر طبیعت را عامل اصلی آرامش و وصل به سرچشمۀ نور و روشنایی میدانند؛ لکن نکتۀ مهم این است که طبیعتستایی سپهری در صدای پای آب، بر خودسازی و اصلاح درون آدمی و در صومعۀ تین ترن وردزورث بر جستوجوی منشأ قدرت و روشنایی استوار است. شیوۀ به کار گرفتهشده در این پژوهش، کتابخانهای و بهصورت تحلیلی ـ توصیفی جزء پژوهشهای تطبیقی است؛ بنابراین محور اصلی این جستار، تأثیر و تأثر مستقیم نیست؛ بلکه بر موضوع طبیعتستایی، از شیوههای مهم شاعران رمانتیک، استوار است.
Throughout history, literature is like a mirror that has reflected nature to the audience, and for this reason, there is a deep connection between the two, which results in the integration of one into the other; Because literature reflects the natural needs of humanity in dealing with its environment. The present research aims to examine the appreciation of nature and how to deal with nature in Sohrab Sepehri's "The Sound of Water's Footsteps" and "Tintern Monastery" by William Wordsworth. For this purpose, the poems of both poetry collections have been used, and the research results show that the opinions, love and pleasures of both poets have a close relationship with nature, which revolves around humanity, God, nature and justice. It seems that both poets consider nature as the main source of peace and connected to the source of light. But the important point is that Sepehri's naturalism in "The Sound of Water's Footsteps" is based on self-improvement and improvement within a person, and in Wordsworth's "Tintern Monastery" it is based on the search for the source of power and light. The method used in this research is library and analytically-descriptive as part of comparative research; Accordingly, the main focus of this essay is not direct influence; Rather, it is based on the subject of naturalism, which is one of the important methods of romantic poets.
خلاصه ماشینی:
به نظر ميرسد هر دو شاعر طبيعت را عامل اصلي آرامش و وصل به سرچشمۀ نور و روشنايي ميدانند؛ لکن نکتۀ مهم این است که طبيعتستايي سپهري در صداي پاي آب، بر خودسازي و اصلاح درون آدمي و در صومعۀ تين ترن وردزورث بر جستوجوي منشأ قدرت و روشنايي استوار است.
سفرهاي سپهري به کشورهاي اروپايي و آسيايي بهویژه هند، ژاپن و چين و آشنايي با اديان و مکتبهاي فلسفي گوناگون از يک سو، شکست انقلاب فرانسه و گوشهگيري وردزورث و دوري موقت او از دين مسيحيت از سويي ديگر، مسائلي هستند که به محتواي طبيعتستاي هر دو اثر، رنگ عرفاني و فلسفي بخشيدهاند؛ اما در کل، اشعار سرودهشده در اين دو مجموعۀ شعري، از قويترين سرودههايي است که از ميان دو شاعر برجایمانده است؛ زيرا به بهترين وجه، بيانگر افکار آنها است.
در این پژوهش تلاش بر این است که به پرسشهای زیر پاسخ داده شود: ـ آيا طبيعت در «صداي پاي آب» سپهري و «صومعۀ تينترن» وردزورث، جايگاهي دارد و آيا شرايط زندگي آنها را وادار به سرودن از طبيعت کرده است؟ ـ چه مواردي را ميتوان از مؤلفههاي طبيعتستايي سپهري و وردزورث در دو مجموعه شعري مذکور برشمرد؟ 2-1.
صالح حسيني ميگويد: «سپهري اصولاً شاعري رمانتيست است و طبيعت در آثار رمانتسيتها، به شکل معبد مصوّر ميشود و ظرفي ميشود براي ديدن عکس رخ يار که همان تجلّي ذات الهي در ذرهذره جانِ جهان است» (حسینی، 1371: 34)؛ با توجه به باور حسيني و ديگر سخناني که از بزرگان ادبيات نسبت به طبيعتسرايي سپهري و وردزورث برجایمانده است، درست است که بگوييم، شعر سپهري و بهطورکلی اشعار شاعران رمانتيست، بهویژه سرودههاي وردزورث (با توجه به منظومۀ صومعۀ تينترن)، در چهارچوب نظريۀ کهنِ وحدتِ وجود سروده شده است.