چکیده:
تصویر زبانی بین المللی است، یعنی مردم با هر ملیّت، نژاد و زبانی میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند و به ترجمان نیازی ندارد. قلعه الموت از مهمترین قلاع اسماعیلیه است اما برای بررسی آن عمدتاً به منابع تاریخی رجوع شده و منابع تصویری، به طور اخص نگارهها، مورد توجّه قرار نگرفته است. با توجه به اینکه تصویر روشنی از قلعه الموت پیش از حمله مغول و تخریب آن در دست نیست، این پژوهش قصد دارد بر مبنای نگارهها موقعیّت و جایگاه الموت را بررسی کند و نشان دهد چگونه از این تصاویر میتوان برای بازسازی قلعه مدد جست؟ جستار حاضر در تلاش برای یافتن تجسمی از قلعه الموت، نگارههای سه متن تاریخی کهن یعنی جهانگشا، چنگیزنامه و جامع التّواریخ را بررسی میکند. موقعیت جغرافیایی الموت، کاشیهای زرین فام قلعه، تصویر هلاکو خان و... از جمله مواردی است که از رهگذر این نگارهها به دست میآید. حاصل پژوهش نشان میدهد نگارهها به ارائه تجسّمی از قلعه پیش از تخریب و در هم شکستن عظمتش کمک کرده و در واقع روایت متنی را به روایت تصویری تبدیل میکنند.
Alamut Castle is one of the most important Ismaili castles. In the previous studies, mainly historical sources have been referred but pictorial sources, especially paintings, have not been paid much attention. This paper intends to examine the location of Alamut and show how these images can be used to rebuild the castle. Reconstruction of Alamut Castle, whether in the form of a digital image or in a higher step in practice, requires various supports, one of which is the drawings of historical texts, because it provides an image of the castle before it was destroyed and its grandeur shattered. In an attempt to find this embodiment, this study examines the drawings of three ancient historical texts, namely Jahangisha, Genghisnameh, and Jame al-Tawarikh.
خلاصه ماشینی:
با توجه به اينکه تصوير روشني از قلعۀ الموت پيش از حملۀ مغول و تخريب آن در دست نيست ، اين پژوهش قصد دارد بر مبناي نگاره ها موقعيت و جايگاه الموت را بررسي کند و نشان دهد چگونه از اين تصاوير ميتوان براي بازسازي قلعه مدد جست .
تفاوت و امتيازي که اين منابع نسبت به متون نوشتاري دارد اين است که ميتواند تجسمي نزديک به واقع از قلعه در اختيار مخاطب بگذارد و اطلاعات تاريخي را دربارة آن تکميل کند؛ نظير سه نگاره اي که از قلعۀ الموت در نسخ تاريخ جهان گشاي جويني، چنگيزنامه و جامع التواريخ موجود است و تصويري از قلعه ارائه ميدهد که توصيفات تاريخي دربارة آن را عينيت ميبخشد و در واقع روايت متني را به روايت تصويري تبديل ميکند.
جالب اينجاست که در حفريات باستان شناسي قلعۀ الموت نيز چند قطعه کاشي زرين فام از اين منطقه به دست آمده است که تشابه اين نگاره با واقعيت قلعه را تأييد ميکند.
از سوي ديگر اين نگاره همان تصويري را از وضعيت کوهستاني قلعه ارائه ميدهد که در متون تاريخي در وصف «آشيانۀ عقاب » آمده است و در بخش هاي پيشين نيز به آن اشاره شده است ؛ يعني تصوير قلعه اي در ميان رشته کوه هاي سرسبز البرز که به سختي ميتوان مسير ناهموار آن را درنورديد و به درونش نفوذ کرد.
اين پژوهش با بررسي نگاره هاي سه متن تاريخي کهن ، يعني جهان گشا، چنگيزنامه و جامع التواريخ به تصويري از قلعۀ الموت و تسخير آن توسط مغولان دست يافته است .