چکیده:
این مقاله سعی در بررسی تاثیر دو رویکرد ساختارگرایان و نقش گرایان بر روی مهارت صحبت کردن دانش آموزان با محدودیت سنی ابتدایی انجام شده است. برای انجام این موضوع یک مطالعه ی کیفی روی دو گروه از دانش آموزان به تعداد صد نفر متشکل از گروه کنترل و آزمایش در موسسه تودی (Today)
تالش که به صورت اتفاقی انتخاب شده بودند انجام گرفت. فعالیت های ارتباطی مختلفی که در روش کاربردی مطرح است با گروه آزمایش بکار برده شد. در حالیکه گروه ساختارگرایان در معرض آموزش غیرارتباطی یعنی بر حسب روش های ساختارگرایی از جمله شنیداری-گفتاری قرار گرفتند. قبل از شروع هر نوع آموزش به هر دو گروه یک پیش آزمون جهت اطمینان از وضعیت اولیه آنها در مورد متغیری که قرار است مورد سنجش قرار بگیرد ارائه شد و در نهایت یک پس آزمون جهت بررسی نتیجه ی آموزش بعد از ارائه ی درمان به گروه آزمایش و ارائه ی دارونما به گروه کنترل به عمل آورده شد. در حالیکه دو گروه در مرحله ی پیش آزمون معدل تقریبا یکسانی داشتند در مرحله ی پس آزمون گروهی که به روش کاربردیآموزش دیده بود معدل بالایی نسبت به گروه کنترل (ساختارگرایان) داشتند. این مطالعه نشان داد که روش ارتباطی (CA) تاثیر بیشتری روی مهارت صحبت کردن دانش آموزان دارد.
خلاصه ماشینی:
ليسانس حسابداري دانشگاه آزاداسلامي واحد لاهيجان چکيده اين مقاله سعي در بررسي تاثير دو رويکرد ساختارگرايان و نقش گرايان بر روي مهارت صحبت کردن دانش آموزان با محدوديت سني ابتدايي انجام شده است .
اين مطالعه نشان داد که روش ارتباطي (CA) تاثير بيشتري روي مهارت صحبت کردن دانش آموزان دارد.
گرچه سال هاست کتاب هاي مختلف در روش آموزشي (ايران ) به کار برده ميشود ولي سخت است به راحتي پيشرفت زبان آموزان را که هدف اصلي مهارت صحبت کردن است تاييد کرد.
در روش مشابه (چن ، ٢٠٠٠) بصورت آزمايشي به اين نتيجه رسيد دانش آموزان که به روش کاربردي زبان خارجي را ياد ميگرفتند نتيجه ي بهتري نسبت به روش ساختارگرايان داشتند.
H١ بين رويکرد کاربردي (نقش گرا) و رويکرد ساخت گرا در مهارت صحبت کردن زبان خارجي تفاوت معنيداري وجود دارد.
546 فرضيه دوم رويکرد کاربردي نسبت به رويکرد ساختارگرايان در مهارت صحبت کردن زبان خارجي تاثير بيشتري دارد.
لذا ميتوان عنوان نمود که روش تدريس نقش گرا بر دانش آموزان در گروه آزمايش به لحاظ مهارت در صحبت کردن اثرگذار بوده و اين آموزش توانسته مهارت پاسخگويان را در اين گروه افزايش دهد به گونه اي که به نسبت گروه کنترل که در معرض اين آموزش قرار نداشته اند در وضعيت بهتري قرار دارند در نتيجه فرضيه محقق پذيرفته ميشود.
S (1985) Functional Approaches and Communicative Competernce: English Language Teaching in Non-native Context.
D (1980) Principles of Language Learning and Teaching.
D(1987) 2nd edition) Principles of Language Teaching and Learning.