چکیده:
زمینه و هدف: زبان و ادبیات عامیانه یکی از شاخصه های مهم در فرهنگ معنوی هر کشوری است که از دیرباز در ادبیات فارسی هم کم و بیش نفوذ داشته است. با رشد و گسترش ادبیات داستانی ایران در صد سال اخیر و گرایش به استفاده از عناصر زبانی و مولفه های ادبیات عامه در آثار خلق شده، شاهد رشد چشمگیر بازتاب زبان و ادبیات عامیانه در ادبیات معاصر بویژه در داستان هستیم. ادبیات دفاع مقدس بویژه داستان هم از این قاعده مستثنی نیست. نویسندگان داستانهای دفاع مقدس نیز متناسب با فضا و شخصیتهای داستان خود، از عناصر زبانی و مولفه های ادبیات عامه استفاده کرده اند.
روش مطالعه: پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و عناصر زبانی و مولفه های ادبیات عامه در چهار داستان شاخص دفاع مقدس (باغ بلور، دل دلدادگی، زمین سوخته، زمستان 62)، بررسی شده است.
یافته ها: نویسندگان داستانهای دفاع مقدس، بویژه داستانهایی که در این پژوهش بررسی شده، از زبان و ادبیات عامه غافل نبودند و در پیشبرد روایت خود و در شخصیتپردازی و فضاسازی از آن استفاده کردند؛ بگونه ای که اکثر اصطلاحات، واژه ها و ابیات عامیانه از زبان شخصیتهای عامه بیان شده که نشان از آگاهی و تسلط این نویسندگان بر زبان و فرهنگ عامۀ ایران زمین دارد.
نتیجه گیری: نتایج نشان میدهد که عناصر زبانی و مولفه های ادب عامه در داستان زمستان 62 نسبت به سه اثر دیگر بازتاب کمتری داشته است، زیرا اکثر شخصیتهای این داستان افرادی با تحصیلات دانشگاهی هستند که در محیطی اداری در تعاملند. درحالیکه شخصیتهای سه داستان دیگر (باغ بلور، دل دلدادگی، زمین سوخته) از افراد معمولی هستند و در فضای کوچه و بازار در ارتباط هستند و مکالمات آنها مملو از واژه ها، اصطلاحات و ادبیات عامیانه است.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Folk language and literature is one of the important indicators in the spiritual culture of any country, which has had more or less influence in Persian literature since long ago. Through the growth and expansion of Iranian fiction literature in the last hundred years and the tendency to use the elements of popular language and literature in the works created, we can see a significant growth of the reflection of popular language and literature in contemporary literature, especially in fiction. The sacred defense literature, especially the story, is no exception to this rule. The writers of the holy defense stories have also used elements of popular language and literature in accordance with the atmosphere and characters of their stories.
METHODOLOGY: The present research was carried out by descriptive-analytical method, the elements of popular literature in four stories of holy defense (Bagh Bolour, Dele Deldadegi, Zamin Sokhte, Zemesta62) were studied.
FINDINGS: The authors of the holy defense stories, especially the stories studied in this research, were not inadvertence to the popular literature and used popular language and literature in advancing their narrative and in characterizing and creating atmosphere. In such a way that most of the slang terms, words and verses are expressed by the language of popular personalities, which shows the knowledge and mastery of these writers on the popular language and culture of Iran.
CONCLUSION: The results show that the elements of popular language and literature in the story of Zemestan62 had less reflection compared to the other three works; Because most of the characters in this story are people with university education who interact in an office environment. While the characters of the other three stories (Bagh Bolur, Dele Deldadegi, Zamin Sokhte) are ordinary people and they interact in the streets and markets, and their conversations are full of words, idioms and folk literature.
خلاصه ماشینی:
پژوهش دري و خيرانديش با عنوان «مقايسۀ بازتاب فرهنگ عامه در آثار سيمين دانشور و احمد محمود» (١٣٩٣)، شايد نزديکترين کار به موضوع اين مقاله است که در آن به بازتاب فرهنگ عامه در آثار سيمين دانشور و احمد محمود پرداخته و نتيجه گرفته اند که فرهنگ مردم در آثار محمود بيشتر بصورت مَثَلها، کنايات و اصطلاحات عاميانه در بافت زبان خوزستاني ارائه شده است ؛ درحاليکه سيمين دانشور علاوه بر فرهنگ مردم زادگاهش ، از فرهنگ مردم ديگر نقاط ايران هم مؤلفه هايي در آثارش آورده است ؛ ضمن اينکه در اين پژوهش داستان زمين سوخته احمد محمود بررسي نشده است .
از اين رو در پژوهش حاضر عناصر زبان عامه و گونه هاي ادبيات عاميانه را در چهار داستان شاخص ادبيات دفاع مقدس (باغ بلور، دل دلدادگي، زمين سوخته و زمستان ٦٢) بررسي، تحليل و مقايسه کرده اند.
در اين پژوهش ، چهار داستان شاخص ادبيات دفاع مقدس (باغ بلور، دل دلدادگي، زمين سوخته ، زمستان ٦٢)، از منظر زبان و ادبيات عاميانه بررسي و تحليل شده است ؛ بطوريکه ابتدا مؤلفه هاي ادبي شامل افسانه ها، مَثَلها، کنايات و اشعار عاميانه در هر داستان بررسي و مقايسه شده است و در ادامه عناصر زباني شامل واژه هاي کوچه بازاري، اتباع ، تکرار، فحش و القاب بررسي و مقايسه ميشوند.
در اين پژوهش ، گونه هاي مختلف ادبيات عامه و عناصر زبان عاميانه در چهار داستان شاخص دفاع مقدس بررسي شد که نتايج زير به دست آمده است : در بخش افسانه ها فقط مندنيپور در داستان دل دلدادگي و مخملباف در داستان باغ بلور از اين گونۀ ادبي بهره برده اند.