چکیده:
زمینه و هدف : نهضت بومیسازی ادبی در مسیر رشد و تعالی خویش قرار دارد و رئالیسم جادویی نیز توجه ادیبان معاصر ایران را به خود جلب کرده است . احمد آرام با بهره گیری از راهبردهای رئالیسم جادویی، به فضای رمان حلزونهای پسر چهره ای رویایی میبخشد و جلوه های گوناگون عشق را در چارچوب این مکتب ادبی ترسیم میکند. الگوی رفتار عاشقانۀ شخصیتها که اشتنبرگ آن را «قصۀ عشق » (١٩٩٨) مینامد، بر پایۀ عواملی شکل میگیرد که علت دوام یا سستی روابط عشقی آنان را معین میسازد. هدف از این پژوهش آن است که از رهگذر واکاوی مولفه های سبکساز رئالیسم جادویی موجود در متن رمان ، میزان همپوشانی «قصه های عشق » شخصیتها را با نظریۀ اشتنبرگ بررسی کند. روش مطالعه : روش تحقیق در چارچوب پژوهشهای بین رشته ای و بصورت توصیفی-تحلیلی با استفاده از نرم افزار SPSS٢٥ است . میزان فراوانی و درصد وقوع مولفه های رئالیسم جادویی و حالات گوناگون عشق بر مبنای آزمون خیدو انجام خواهد شد. یافته ها: در رمان حلزونهای پسر (١٣٩٣) میان مولفه های رئالیسم جادویی و حالات هشت گانۀ عشق تفاوت معناداری وجود دارد. «عشق سودائی» از میان حالات گوناگون عشق دارای فراوانی و درصد وقوع بیشتری است که نویسنده از «زاویه های دید متغیر» به آن نگریسته است . نتیجه گیری: در رمان حلزونهای پسر، قصه های عشق که از زاویه های دید گوناگون و به شیوه ای چندصدایی روایت میشوند با نظریۀ اشتنبرگ همپوشانی کامل دارند. «قصۀ خیال » عشاق جلوة بیشتری در متن این اثر دارد و با فضای رئالیسم جادویی آن نیز همخوانی دارد. هرچند نویسنده تلاش کرده برتری «عشق آرمانی» را بر سویه های دیگر عشق گفتمان سازی کند، شخصیتهای این رمان در دستیابی به این عشق ناکام میمانند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Literary Localization Movement is on the path of its growth and sublimity and Magic Realism has impressed the contemporary Persian writers. By utilizing the components of “Magic Realism”, Aram bestows Boy Snails (2014) a fanciful atmosphere and illustrates various types of love in the framework of this literary school. Characters’ love behaviours to which Sternberg (1998) refers as “love story” is built on specific social and cultural factors which are, in turn, responsible for the survival of their love relations. This study aims at determining the degree of overlapping between characters’ love stories with Sternberg’s theory through stylistic analysis of magic realism strategies in the selected novel.
METHODOLOGY: This interdisciplinary research is conducted by using descriptive-analytic methodology. Analysis of data is made by using SPSS software and the frequencies of magic realism components as well as eight forms of love in Sternberg's theory are determined through Chi-square results.
FINDINGS: The findings indicate a meaningful difference in the frequencies of magic realism components and eight types of love in Boy Snails (2014). “Infatuation” has the highest frequency among eight forms of love which is looked upon by the writer from “Multiple-points of View”.
CONCLUSION: In Boy Snails, “love stories” which are narrated in polyphonic manner from “Multiple-points of View” overlap with Sternberg's theory. “Fantasy story” has higher frequency and it suits with the novel’s atmosphere of magic realism. Although the writer has tried to show the privilege of “consummate love” for bringing it into premier discourse, the chararcters fail to achive this ideal relationship in the novel.
خلاصه ماشینی:
احمد آرام با بهره گيري از راهبردهاي رئاليسم جادويي، به فضاي رمان حلزونهاي پسر چهره اي رؤيايي ميبخشد و جلوه هاي گوناگون عشق را در چارچوب اين مکتب ادبي ترسيم ميکند.
نگارنده در اين جستار در صدد پاسخگويي به پرسشهاي ذيل است : گفتمانهاي موجود در رمان حلزونهاي پسر تا چه ميزان بازتاب باورهاي نويسنده هستند؟ آيا ميان مؤلفۀ رئاليسم جادويي و حالات هشت گانۀ عشق در رمان منتخب همبستگي معناداري وجود دارد؟ همپوشاني نظريۀ «قصۀ عشق » اشتنبرگ با محتواي مضموني رمان برگزيده به چه ميزان است ؟ ضرورت و سابقۀ پژوهش تا کنون درمورد آثار ادبي احمد آرام ، پژوهشــي در داخل کشــور انجام نشــده و پهنۀ پژوهش در اين زمينه فراخ است ؛ اما درمورد نظريۀ «عشق »اشتنبرگ ، مؤلفه هاي رئاليسم جادويي و تکنيکهاي داستان نويسي پسامدرن تحقيقات ارزشمندي انجام شده است که در اين بخش به مهمترين آنها در سه زيرمجموعه اشاره ميکنيم : اميد مجد و پروانه مجد (١٣٩٠) اشعاري از بوستان و گلستان را واکاوي کرده و بدين نتيجه رسيده اند که از هفت حالت ممکن در روابط عاشقانه بر مبناي ديدگاه اشتنبرگ ، شش حالت آن با باورهاي سعدي همپوشاني دارند ولي در يک مورد اختلاف نظر وجود دارد.
فقط هوس «عشق سودائي»: در اين نوع عشق ، عنصر هوس در قالب شور و اشتياق جنسي و گرايش شديد به کامجويي از معشوقه ، خود را نشان ميدهد و در رمان حلزونهاي پسر، در روابط بمبوتي با معشوقه هاي خود بوضوح آشکار است .