چکیده:
هدف از پژوهش پیش رو آشکار کردن این بوده است که قول علی، شاعری از بلغارهای ولگا در سرودن منظومه قصه یوسف از بحر المحبه فی اسرار الموده و الستین الجامع للطائف البساتین بهره برده است. در مرحله بعد روشن کردن شیوه استفاده و اقتباس وی از این دو اثر بوده است. در پی دستیابی به این هدف، از رویکرد مکتب فرانسه در ادبیات تطبیقی استفاده شده، که بر تأثیر و تأثر مستقیم مبتنی است. مدعای پژوهش آن است که قصه یوسف علی در پیرنگ روایی (و حتی روایتهای فرعی) با بحرالمحبه و الستین الجامع شباهت بسیار و تفاوت اندکی دارد. افزون بر این در شیوه بیان و ترتیب جزئیات داستانی نیز بعضا کاملا مشابه با آن دو اثر است. در چند موضع غیرداستانی نیز مشخص است که شاعر از آن دو اثر اقتباس کرده است. جز اینها در چندین مورد علاوهبر شباهت در شیوه بیان با الستین الجامع، واژگان فارسی آن کتاب را هم در اثر خود به کار گرفته است. علی چنانکه خود نقل کرده فارسی و عربی هم میدانسته است. مجموعاً به نظر میرسد علی هر دو اثر را پیش چشم داشته و در مواضع اختلاف معمولاً روایتهای هر دو را جمع و منظوم کرده و البته گاه فقط یک روایت را برگزیده است. هر جا هم که موقعیت مناسبی وجود داشته گفتوگوهای عاطفی و توصیفها را تفصیل داده است.
This research aimed to demonstrate that Ali, a Muslim Volga Bulgar poet, drew inspiration from Bahr al-Mahabbah fi Asrar al-Mavaddah and al-Settin al-Jame' le-Lataif al-Basatin (or Qissa-I Yusuf) in composing Qissa’i Yusuf (The Story of Joseph). Then, the author's writing style and method of adaptation of the two works were analyzed. In so doing, the French School of Comparative Literature, which is based on direct effect, was utilized. This study asserts that Ali's Qissa’i Yusuf has many similarities with and few differences from Bahr al-Mahabbah and al-Settin al-Jame' in the plot narrative (and even sub-narratives). Moreover, some parts are entirely similar to the two said works in expression and the arrangement of story details. In some non-fictional aspects, he has also adapted the two works. In some instances, in addition to similarity with al-Settin al-Jame' in expression, Ali has used its Persian words in his book. Ali has also pointed out that he was proficient in Persian and Arabic. In general, it seems that Ali has considered the two works and, in disagreements, has gathered and versified the narratives of the two works together, and at times has selected a more detailed narrative, and wherever appropriate, he has elaborated on emotional dialogues and descriptions.
خلاصه ماشینی:
گذشته از آيات جدايي که تأويلهاي مختلفي از آنها شده است ، ميتوان گفت عرفا سورٔە يوسف را بيش از باقي سوره هاي قرآن با نگاه عرفاني بررسي کرده و با رويکردي اشاري و تأويل گرا به کشف و ارائۀ معاني باطني آن پرداخته اند.
علاوه بر آثار عارفان ، تعداد منظومه هاي فارسي و ترکي يوسف و زليخا (يا قصۀ يوسف ) نيز بسيار است که اهميت اين داستان را در فرهنگ اسلامي نشان ميدهد.
او با تحليل ويژگيهاي سبکي و زباني اين کتاب و نيز به دليل وجود بيتي از سعدي در متن به اين نتيجه رسيده که اين اثر را نويسنده اي ناشناس در اواخر قرن هفتم هجري نوشته است (همان : ١٨)؛ به اين ترتيب ، اين اثر نسبت به قصۀ يوسف علي تأخر زماني دارد و نمي تواند منبع او باشد.
در ميان پژوهشهاي فارسي، نخستين بار خيام پور بود که به تفصيل منظومه هاي فارسي و ترکي داستان حضرت يوسف و زليخا را بررسي کرد.
علي در پايان قصۀ يوسف از قصدش براي سرودن اين داستان به زبان عربي و فارسي سخن گفته است .
در اين سه اثر، آيات سورٔە يوسف آمده (در اثر علي همۀ آيات نيامده ) و بعد روايتهاي ديگر نقل شده است .
گفت وگوها و حوادث داستاني اغلب در الستين مفصلتر از بحرالمحبۀ(جز در پايان داستان ) و در قصۀ يوسف مفصلتر از هر دو روايت شده است .
ميتوان بااطمينان گفت که قول علي از بحرالمحبۀ و الستين الجامع (يا قصۀ يوسف ) بهره برده است ؛ هرچند منبع يا منابعي ديگر بويژه در پايان داستان داشته است .