چکیده:
ﺑﺤﺚ از اﻣﮑﺎن و ﺿﺮورت اﺳﻼﻣﯽ ﺳﺎزی ﻋﻠﻢ ﯾﮑﯽ از ﻣﺒﺎﺣﺚ اﺳﺖ. ﺳﺆال اﺳﺎﺳﯽ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ آﯾﺎ اﻣﮑﺎن اﺳﻼﻣﯽ ﺳﺎزی ﻋﻠﻢ وﺟﻮد دارد ؟ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻓﺮﺿﯿﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﮐﻪ اﯾﻦ اﻣﮑﺎن وﺟﻮد دارد. ﻫﺪف از اﯾﻦ ﺗﺤﻘﯿﻖ، ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ دﯾﺪﮔﺎه اﺳﺘﺎد ﺟﻮادی آﻣﻠﯽ، اﺳﺘﺎد ﻣﺼﺒﺎح ﯾﺰدی و »ﺿﯿﺎءاﻟﺪﯾﻦ ﺳﺮدار« درﻣﻮرد اﻣﮑﺎن وﺿﺮورت اﺳﻼﻣﯽ ﺳﺎزی ﻋﻠﻢ اﺳﺖ. روش ﺗﺤﻘﯿﻖ درﺟﻤﻊ آوری اﻃﻼﻋﺎت، روش اﺳﻨﺎدی و ﻣﺪارﮐﯽ )ﮐﺘﺎﺑﺨﺎﻧﻪ ای( اﺳﺖ و در ﺗﺤﻠﯿﻞ داده ﻫﺎ از روش ﻋﻘﻠﯽ ﺗﺤﻠﯿﻠﯽ، ﺑﻬﺮه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ. ﻧﺘﯿﺠﻪ:از ﻧﻈﺮ اﺳﺘﺎد ﺟﻮادی آﻣﻠﯽ ﻣﯽ ﻓﺮﻣﺎﯾﻨﺪ: ﻋﻠﻢ ﺑﻤﺎ ﻫﻮ ﻋﻠﻢ )ﻣﻘﺎم ﺛﺒﻮت(، ﻋﻠـﻢ ﺻـﺤﯿﺢ و ﮐﺎﺷـﻒ از واﻗـﻊ و ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ واﻗﻊ اﺳـﺖ.ـ اﯾـﺸﺎن ﻋﻠـﻢ ﺻﺤﯿﺢ را ﻫﻤﺎن ﻋﻠﻢ اﺳﻼﻣﯽ ﻣﯽ داﻧﻨﺪ و ﺑﺮ اﯾﻦ ﺑﺎورﻧﺪ ﮐﻪ آﻧﭽﻪ واﻗﻌـﺎ ﻋﻠـﻢ اﺳـﺖ، اﺳـﻼﻣﯽ اﺳﺖ. اﺳﺘﺎد ﻣﺼﺒﺎح ﯾﺰدی ﻋﻠﻮم را درﯾﮏ دﺳﺘﻪ ﺑﻨﺪی ﺑﻪ دو دﺳﺘﻪ، ﻋﻠﻮم ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ و ﺗﻮﺻﯿﻪ ای »دﺳﺘﻮری، ﮐﺎرﺑﺮدی« ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪو ﻣﻌﺘﻘﺪﻧﺪ ﻋﻠﻮم ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﺗﻮﺻﯿﻒ واﻗﻌﯿﺎت ﻣﯽ ﭘﺮدازﻧﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﻠﻮم ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ﺑﻪ دﯾﻨﯽ و ﻏﯿﺮ دﯾﻨﯽ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻧﺪ. ﻋﻠﻮم دﺳﺘﻮری، ﻋﻠﻮﻣﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻋﻤﻞ اﻧﺴﺎن ﺳﺮو ﮐﺎر دارﻧﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻋﻠﻮم ﺗﻮﺻﯿﻪ ای ﻗﺎﺑﻞ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺑﻪ دﯾﻨﯽ و ﻏﯿﺮ دﯾﻨﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ.ﺿﯿﺎء اﻟﺪﯾﻦ ﺳﺮدار در ﻋﺮﺻﻪ اﺳﻼﻣﯽ ﺳﺎزی ﻋﻠﻮم، اﯾﺪه اﺳﻼﻣﯽ ﺳﺎزی ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﯽ را ﻣﻤﮑﻦ ﻣﯽ داﻧﺪ. ﻣﻌﺘﻘﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻋﻠﻢ ﺗﺠﺮﺑﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﮕﺎه ﭘﻮزﯾﺘﯿﻮﯾﺴﺘﯽ )ﮐﻪ ﻣﻌﻄﻮف ﺑﻪ ﺟﻬﺎن ﻃﺒﯿﻌﺖ اﺳﺖ و ﯾﺎﻓﺘﻪ ﻫﺎی ﺗﺠﺮﺑﯽ را ﻣﺪ ﻧﻈﺮ دارد و ﺑﻪ اﺧﻼق و دﯾﻦ ﭘﺎﯾﺒﻨﺪ ﻧﯿﺴﺖ ( ﺑﺎز ﻫﻢ دارای ارزش و ﻗﺎﺑﻠﯿﺖ اﺳﺖ. ﺳﺮدار درﻃﺮح اﺳﻼﻣﯽ ﺳﺎزی ﻋﻠﻢ ﺑﻪ اﺻﻮل، روش و ﻣﺸﯽ ﻏﺮﺑﯽ ﻫﺎ و ﻧﺘﺎﯾﺞ ﺣﺎﺻﻠﻪ از ﻋﻠﻢ ﺟﺪﯾﺪ ﺗﻮﺟﻪ دارد.
خلاصه ماشینی:
از نظر استاد جوادی آملی، نه تنها امکان اسلامی سازی وجود دارد بلکه همه علوم را به یک بیان دینی و اسلامی می دانند، می فرمایند: علم بما هو علم (مقام ثبوت)، علـم صـحيح و كاشـف از واقـع و مطابق با واقع اسـت.
» (آیت اللهی، قربانی، 1389، ص 15) 2ـ امکان اسلامی سازی علم الف) نظریه استاد جوادی آملی درمورد امکان اسلامی سازی علم در بحث اسلامی سازی علوم ایشان دو راه کار دارند 1ـ راه کار نظری: در راه کار نظری، ایشان دو معیار برای اسلامی سازی علوم بیان می کنند و براساس آنها معتقدند علم غیر دینی نداریم.
ب) نظریه استاد مصباح یزدی در باره امکان اسلامی سازی علم در رابطه با امکان اسلامی سازی علوم استاد مصباح یزدی معتقدند که: «برنامه آموزشی و پژوهشی حوزه و دانشگاه اسلامی می بایست بر این اساس استوار باشد که طلبه و دانشجو در طول تحصیل خود از چنان قوت علمی و قدرت استدلالی برخوردار شوند که بتوانند عقاید اسلامی را اثبات و از آن ها دفاع نمایند، و توانایی پیدا کند که نظریات مخالف اسلام را پاسخ منطقی دهند.
بنابراین اسلامی کردن فرهنگ در حوزۀ دانشگاه ها به این است که شیوه کار در دانشگاه و روند فعالیت تحقیقی و علمی در مراکز تحقیقی به گونه ای باشد که تحصیل کردۀ دانشگاه ما توان اثبات حقایق اسلامی و ابطال نظریات مخالف با اسلام را داشته باشد، نه این که چنان پرورش یابد که از آغاز، فکر او با فرهنگ غیر اسلامی عجین گردد و آنها را به مثابه حقایقی مسلّم بپذیرد و در نتیجه ، نتواند از عقاید و ارزش ها ی خود دفاع کند.