چکیده:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش سلامت معنوی و تحریفهای شناختی در پیشبینی سازگاری زناشویی و انسجام خانواده بوده است. روش پژوهش «توصیفی» از نوع «همبستگی» است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال تحصیلی 1398-1399 بود که تعداد 120 تن به روش «نمونهگیری در دسترس» بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسشنامه «ارزیابی انطباقپذیری» و «همبستگی خانوادگی»، مقیاس «سازگاری زن و شوهر» اسپنیر، مقیاس «سلامت معنوی» و مقیاس «تحریفهای شناختی بینفردی» استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با بهرهگیری از نرمافزار آماری SPSS (نسخه 22) صورت گرفت. یافتهها نشان می دهد بین سلامت معنوی و تحریفهای شناختی (و همه مولفههای آنها) با سازگاری زناشویی و انسجام خانواده ـ به ترتیب ـ رابطه مثبت معنادار و منفی معناداری وجود دارد (01/0P). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد به ترتیب 2/55 درصد و 3/41 درصد از سازگاری زناشویی از طریق سلامت معنوی و تحریفهای شناختی (و مولفههای آنها) و 1/56 درصد و 5/40 درصد از انسجام خانواده از طریق سلامت معنوی و تحریفهای شناختی (و مولفههای آنها) تبیین میشود (01/0P). با توجه به این نتایج میتوان بیان نمود که متغیرهای «سلامت معنوی» و «تحریفهای شناختی» توانایی پیشبینی سازگاری زناشویی و انسجام خانواده را دارند و نیازمند برنامههایی برای بهبود این متغیرها هستند.
The purpose of the present study was to determine the role of spiritual health and cognitive distortions in predicting marital compatibility and family cohesion. The research method is descriptive of correlation type. The statistical population included all married students of the Islamic Azad University, Karaj branch in the academic year 2018-2019, of which 120 were selected as the statistical sample using the convenience sampling method. To collect the data, the "family adaptability " and "family cohesion" scales, Spanier's dyadic adjustment scale, the "spiritual health" scale and the "interpersonal cognitive distortions" scale were used. Data analysis was done using Pearson's correlation coefficient test, multiple regression and SPSS statistical software (version 22). The findings show that respectively there is a significant positive and negative relationship between spiritual health and cognitive distortions (and all their components) and marital compatibility and family cohesion, (P < 0.01). Also, the results of the regression analysis showed, respectively, 55.2% and 41.3% of marital compatibility is explained through spiritual health and cognitive distortions (and their components) and 56.1% and 40.5% of family cohesion is explained through spiritual health and cognitive distortions (and their components) (P<0.01). Based on these results, it can be argued that "spiritual health" and "cognitive distortions" variables have the ability to predict marital compatibility and family cohesion, and there should be programs to improve these variables.
خلاصه ماشینی:
com دريافت: 21/07/1399 ـ پذيرش: 03/10/1399 چکيده هدف پژوهش حاضر تعيين نقش سلامت معنوي و تحريفهاي شناختي در پيشبيني سازگاري زناشويي و انسجام خانواده بوده است.
يافتهها نشان می دهد بين سلامت معنوي و تحريفهاي شناختي (و همه مؤلفههاي آنها) با سازگاري زناشويي و انسجام خانواده ـ به ترتيب ـ رابطه مثبت معنادار و منفي معناداري وجود دارد (01/0P().
گوگچان (Gökçen) و همکاران (2015) در تحقيقي نشان دادند بين تحريفهاي شناختي با انسجام در روابط زناشويي زوجين همبستگي منفي و معناداري وجود دارد.
بين سلامت معنوي و تحريفهاي شناختي (و مؤلفههاي آنها) با سازگاري زناشويي و انسجام خانواده رابطه وجود دارد.
آزمون فرضيه: بين سلامت معنوي و تحريفهاي شناختي (و مؤلفههاي آنها) با سازگاري زناشويي و انسجام خانواده رابطه وجود دارد.
نتايج بهدستآمده (فرضيه اول مطرحشده در پژوهش حاضر) نشان داد بين سلامت معنوي (و هر دو مؤلفه آن) با سازگاري زناشويي و انسجام خانواده و رابطهای مثبت و معنادار وجود دارد.
فرضيه ديگر پژوهش اين بود که سلامت معنوي (و مؤلفههاي آن) توانايي پيشبيني سازگاري زناشويي و انسجام خانواده دارد.
نتايج بهدستآمده نشان داد 2/55 درصد از سازگاري زناشويي و 1/56 درصد از انسجام خانواده از طريق سلامت معنوي (و مؤلفههاي آن) تبيين ميشود.
فرضيه آخر پژوهش اين بود که تحريفهاي شناختي (و مؤلفههاي آن) توانايي پيشبيني سازگاري زناشويي و انسجام خانواده دارد.
يافتههاي اين پژوهش بيانگر آن است که پايبندي به مذهب و وجود سلامت معنوي منجر به افزايش سازگاري زناشويي و انسجام خانواده ميشود.