چکیده:
واژگان «رسول» و «نبی» گرچه به صورت گستردهای در قرآن کریم و فرهنگ اسلامی مورد استفاده بوده، اما به نظر میرسد، عدم بررسیهای دقیق و عینی از معنا، مصداق و ویژگیهای این دو واژه در متن قرآن کریم موجبات عدم توافق بر مفهوم دقیق این واژگان را فراهم آورده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابی دیدگاههای جدید قرآنیون مبنی بر تفاوت این واژگان و تبیین معنای ارائه شده از سوی ایشان که به انکار حجیت و لزوم بقای حدیث منجر شده است، نگارش یافته است. از آن جایی که مبنای دیدگاه قرآنیون در نظریه عدم ضرورت و حجیت احادیث رسول الله (ص)، بر اساس تعریفی جدید از این دو واژه است، با تتبع جامع این واژگان در متن قرآن کریم و تحلیل و بررسی آن و با تحلیل و بررسی نظرات قرآنیون، دیدگاه آنان نقض گردیده وبه این نتیجه رسیده است که بر اساس نتایج مستخرج از آیات قرآن کریم، رسول و نبی در مفهوم لغوی، متفاوت؛ اما در مصداق و وظایف، مساوی هستند. بنابراین، به دلیل عدم همخوانی معنی ارائه شده از سوی قرآنیون با معنای برخاسته از قرآن، ادله ایشان مردود و حجیت و ضرورت احادیث نبوی اثبات میگردد.
The terms rasoul and nabie have widely been used in the Qur’an and the Islamic culture, but there is no consensus on the exact meanings of these two concepts yet. This is due to the lack of deep and objective scrutiny of the meanings and the contextual instances of those words in the Qur’an. The present study is conducted on the purpose of analyzing and evaluating the Qur’anists’ views about the disparity of rasoul and nabie, which has resulted in the rejection of Hadiths. Since their view is based on the non-necessity and non-validity of the prophet’s quotations for the understanding and interpretation of the Qur’an, this study seeks to come up with new definitions of the two words through a comparative analysis of the Qur’anic contexts in which they appear. Once the findings are compared to the viewpoints of Qur’anists, it emerges that those scholars are wrong. According to what is understood from the verses, rasoul and nabie are denotatively different but functionally and referentially the same. Because there is no congruence between this linguistic finding and what the Qur’anists believe, their idea about the invalidity of the prophet’s Hadiths is rejected.
خلاصه ماشینی:
صبحي منصور، رهبر معنوي اين فرقه براي پيامبر (ص ) دو جنبه شخصيتي قائل شده است و نبي را مرتبط به بشريت رسول و ظروف و عصر و روابط ايشان دانسته که تبعيت از ايشان لازم نيست (صبحيمنصور، ۲۰۰۵، صص ۲۹- ۳۱)، ولي رسول را شخصيت حقوقي وي ميداند و در برخي آيات ، رسول را کلام خداوند و قرآن معرفي کرده که اطاعت از وي واجب است و با اتکا به آن عدم حجيت حديث را اثبات کرده است (همان ، صص ۳۲و۳۳).
۳-۱- مدلول واژگان نبي و رسول صبحيمنصور با ارائه تعاريفي جديد و متفاوت از گذشتگان ، نبي را شخصيت حقيقي و رسول را شخصيت حقوقي آن حضرت به شمار آورده و با قائل شدن دو جنبه شخصيتي براي پيامبر (ص ) مدعي است که نبي همان شخص محمد بن عبدالله در زندگي و امور خاص خود، روابط انساني با اطرافيانش و کردار و گفتار بشري خويش است و با اين وصف بارها در قرآن کريم مورد عتاب قرار گرفته است ، مانند: قول خداي تعالي: ﴿يا أيها النبي إتق الله و لا تطع الکافرين و المنافقين ﴾ (احزاب : ۳۳/ ۱).
۳-۴- انحصار حکمراني رسول در چهارچوب آيات قرآن دليل ديگر صبحيمنصور جهت نفي حجيت حديث ، اين است که حکم را فقط براي خدا دانسته و معتقد است تمام گروه ها در امور مورد نزاع و اختلاف بايد فقط به حکم خداوند رضايت دهند.