چکیده:
امروزه در فضاهای سکونتی به دلیل عدم توجه معماران به مؤلفههای ادراکات حسی ساکنین و عدم توجه به تأثیر حواس بر فرآیند ادراک آنان، نظارهگر تنزل کیفیت سطح زندگی و همچنین رضایتمندی نامطلوب ساکنین در محل سکونتشان میباشیم. با توجه به آنکه نگرشهای پدیدارشناسانه در حوزه فضاهای سکونتی کمتر موردتوجه پژوهشگران قرارگرفته است، این پژوهش از دیدگاه پدیدارشناسانه مرلو پونتی و نظریات برگرفته از آن بهره گرفته است و بر آن است تا به ارائه راهبردهایی به جهت ارتقا کیفی ادراکات حسی ساکنین فضاهای سکونتی بپردازد. این پژوهش از منظر روششناسی توصیفی-تحلیلی و پیمایشی است. ابزار این پژوهش پرسشنامه و جامعه آماری آن 50 نفر از متخصصان حوزه معماری میباشد. برای تعیین اعتبار یابی پرسشنامه از نرمافزار Smartpls2 استفاده شده و به جهت اولویتبندی دادهها از آزمون فریدمن در نرمافزار Spss استفاده شده است. یافتهها نشان میدهند که مواد و مصالح بوم آورد و آشنا با انسان جهت ایجاد حس خاطرهانگیزی با مقدار آماره تی 3.47، انعطافپذیری و سیالیت فضا با مقدار آماره تی 3.44 و بهرهگیری از نماد و نشانهها با مقدار آماره تی 3.12 بیشترین تأثیر را بر ارتقا کیفی ادراک حسی ساکنین فضاهای سکونتی ایفا میکنند که بهتفصیل بیان میگردد.
Nowadays, in residential spaces, due to the architects' lack of attention to the components of sensory perception of residents and the lack of attention to the effect of the senses on their perception process, we are witnessing the deterioration of the quality of life and the unfavorable satisfaction of residents in their place of residence. Due to the fact that phenomenological attitudes in the field of residential spaces have received less attention from researchers, this research has taken advantage of Merleau-Ponty's phenomenological perspective and the theories derived from it, and it aims to provide strategies to improve the quality of sensory perception of residents of residential spaces. This study is from the perspective of descriptive-analytical and survey methodology. It is done through questionnaires, and its statistical population is 50 experts in architecture. The SmartPLS 2.0 software is used to determine the validity of questionnaires, and the Friedman test is used in the SPSS software to prioritize data. The findings indicate that vernacular materials creating a memorable feeling with a T-statistic value of 3.47, flexibility and fluidity of the space with a T-statistic value of 3.44 and the use of symbols and signs with a T-statistic value of 3.12 have the most significant effect on improving the quality of sensory perception of residents of living spaces, which is explained in detail.
خلاصه ماشینی:
مرلوپونتيبه ادراک حسي انسان توجه ويژه اي داردتاجايي که امروزه پديدارشناسي مرلو پونتي به پديدارشناسي ادراک حسي مشهورشده است .
چگونه ميتوان ازمؤلفه هاي پديدارشناسانه پونتيبه منظورادراککيفيساکنين فضاهايسکونتيبهره جست ؟ پيشينه پژوهش اصلانيان وهمکاران (١٣٩٩)درتحقيقي باعنوان :«ساختارشناسي مفهوم رضايتمندي مسکن بارويکردفلسفه پديدارشناسي(نمونه موردي،خانه قاجاري شيخ الاسلام وچند مجتمع مسکونيدرزنجان )»به اين نتيجه گيري دست يافتندکه يوندبين آگاهيمفهومي، ادراک چندحسي،اين هماني باطبيعت ومطلوبيت سکونتگاه معناداراست .
درستکاروودايع خيري (١٣٩٨)درمقاله اي باعنوان :«سنجش کيفيت زندگيبر مبنايرضايتمنديسکونتي(موردمطالعه :محله گلشن تهران )»به اين نتيجه گيري دست يافتند که رضايتمندي کلي ساکنان ازمحله گلشن درحدمتوسط است .
شکري وهمکاران (١٣٩٦)درمقاله اي باعنوان :«سنجش ميزان رضايتمنديسکونتيشهروندان ازکيفيت محيط درمحله هاي شهري(مطالعه موردي:محلات شهربابلسر)»به اين نتيجه گيري دست يافتندکه محلات موردمطالعه (شهربابلسر)درتمامي شاخص هانيازمندبهبودکيفيت محيط سکونتيهستند.
) متغيرهاي آشکار متغيرهاي پنهان گو متغير ابعاد متن گويه بار ضريب آلفا پايايي يه عاملي معناداري کرانباخ ترکيبي 6Q انعطاف پذيري فضا٨٥٦/٠ ٠٦٧/١٠ Q٧ تناسبات ونفوذپذيري بصري ٧٩١/٠ ٣٢٤/٧ 8Q هارمونيوهماهنگي ٣٤٦/٠ ٩٠٩/٢ Q٩ بهره گيري ازنمادونشانه ها٧٧٢/٠ ٠٠٦/١٦ معنايي - Q١٠ غنايحسي ٩١٨/٠ ٦٨٠/٦٢ 826/0713/0 ادراکي Q١١ حس تعلق به مکان ٦٤١/٠٤٧٩/٩ Q١٢ حضورعناصرهويت مند٥٩٢/٠٩٥٣/٥ طبق جدول ٢ميزان بارهايعامليوضرايب معناداريبين گويه هاي هرسازه تعيين شده است که ضريب tبالاي١٩٦نشان ازارتباط معناداريبين گويه هاومؤلفه هاوجوددارد.
The Narrative of Place in the Works of Contemporary Architects from a Comparative Literature View of Philosophy and Architecture with a Phenomenological Approach (Case Study: Tehran Museum of Contemporary Arts).