چکیده:
یکی از زیباترین و بلیغترین شیوههای بیانی استفاده از فن استعاره است. علامه طباطبایی برای تبیین آیات قرآن از این فن بهخوبی استفاده کرده است. ابنعاشور بیش از پانصد نمونه از استعارههای قرآن کریم را در تفسیر خود تحلیل و بررسی کرده است. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی به مقایسه بین دو تفسیر «المیزان» و «التحریر و التنویر» پرداخته و به این نتیجه دست یافته است که علامه طباطبایی و ابنعاشور در تحلیل برخی استعارههای قرآن کریم اختلافاتی دارند. منشا اختلافات آنان در تحلیل استعارههای قرآنی، به تفاوت نظرات و دیدگاههای آنان در مباحث ادبی، عقیدتی و یا روش تفسیری آنان برمیگردد؛ یعنی هریک از دو مفسر در مباحث ادبی، عقیدتی و روش تفسیری دیدگاههای متفاوتی دارند و همین موجب شده است در تحلیل استعارههای قرآنی هم اختلافاتی داشته باشند.
خلاصه ماشینی:
پيش فرض دوم : يکي از ديدگاه هاي ابن عاشور اين است که «تهکم » يکي از اغراض مهم اسـتعاره در خطـاب بـه مشرکان و منافقان است ؛ يعني غرض بسياري از اين استعاره ها «تهکم » است و به زبان خود آنـان و يـا متناسـب بـا روش آنان استعاره آورده شده است (همان ، ج ٣، ص ٦٣).
مقايسه اثرگذاري اختلاف مباني ادبي دو مفسر بر چگونگي تحليل آنها از استعاره هاي قرآن در ذيل ، چند نمونه از اختلافات علامه و ابن عاشور ذکر مي شود که منشأ اصلي آنها ديدگاه هاي ادبي آنان بوده است : نمونه اول .
پس علامه با اينکه استعاره را به طورکلي در زبان قرآن انکار نمي کند، اما در اين آيه در تحليـل کلمـه «سـجده » الگوي روح معنا را بر الگوي استعاري مقدم ساخته ، و ابن عاشور به علت گرايش به امکان اسـتعمال مجـاز و حقيقـت ، به اراده همزمان معناي حقيقي و مجازي گرايش پيدا کرده است .
به نظـر علامـه معنـاي اصـلي اين عبارت نيز کنار معناي غير موضوع له اراده شده است ؛ اما اعتقاد ابن عاشور اين اسـت کـه قرينـه بازدارنـده وجـود دارد و بدين روي، آن را استعاره مي داند.
گاهي ابن عاشور به دنبال اثبات اعجاز ادبي قرآن بوده و اين امر منشأ اختلاف بين ايشان و علامـه طباطبـائي در تحليل استعاره شده است ؛ مانند تعبير «أفرغ علينا صبرا» در آيه شريفه .