چکیده:
مناظره یکی از انواع ادبی است که خاستگاه آن مشرق زمین است و سابقۀ آن به ایران پیش از اسلام برمیگردد. مناظره در همۀ دورههای سبکی ادب فارسی نمود داشته است. هرچه این شگرد ادبی گام به دورۀ بعد گذاشته ساختارها، عناصر و اجزایش کاملتر شده است. خواجوی کرمانی رسائل خود را به این ژانر ادبی اختصاص داده است. در این مقاله مناظرات خواجوی کرمانی، در رسائل او مورد بررسی و تحلیل قرار گرفتهاند و ویژگی ساختاری و محتوایی آنها مشخص شده است. هر چهار رسالۀ منثور او به صورت مناظره بین دو شخصیّت اصلی است که در متن رسالهها، تشخص انسانی یافتهاند. بنابراین مناظره و تشخیص از اصلیترین خصوصیّات سبکی رسائل منثور خواجوست. نکتۀ مهمّ در مورد آثار منثور خواجوی کرمانی، محتوا، مضمون و اندیشههای اوست که از طریق آن میتوان ضمن شناخت افکار و ایدههای او با مفاهیم فکری، فرهنگی، فلسفی و اجتماعی زمان و جامعۀ او نیز آشنا شد.
Argumentation is one of the literary genres whose birthplace is eastern world and its background is Iran before Islamic era. It has revealed itself in all the periods of Persian literary styles. The more it set step in the next era, the more complete its elements and components became perfect. Khajoo-e Kermani has specified his written works to the literary ones. In this article, his argumentations and letters have been studied and analyzed and their structural and thematical characteristics have been explained. Each of his four prose letters is debate between the main two characters which have been personified in the letter contexts. Therefore, argumentation and distinction are of the major characteristic style in Khajoo’s prose works which appear in his content, theme and speculations. Through familiarity with them one can be familiar with his tenets and ideas in cultural, philosophical and social matters of community at that time.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر این کتاب چند تحقیق دیگر نیز در مورد مناظرات انجام شده است از جمله: تحقیقی با عنوان «جایگاه فن مناظره در شاهنامۀ فردوسی» توسّط غلامعلی فلاح قهرودی، که در این اثر دو مناظره مانی و موبد و موبد و مزدک در شاهنامه بررسی و تحلیل شده است و در پایان به این نتیجه رسیدهاند که «مناظرات شاهنامه همان گفتگوهای بسته و معدودی هستند که عموماً میان اهل علم و متکلّمان، در مورد مسائل اعتقادی و غیراعتقادی، جهت اثبات نظر خود در مورد حکمی از احکام و روشن کردن حق و صواب درمیگرفته است و با مناظرات اسدی، که در تغزل و تشبیب قصاید مدحی به کار رفته، کاملاً متفاوت است».
از این رو غالب شخصیّتهای مناظره، اشیاء بیجان هستند و مانند مناظرههای تمثیلی در رسائل خواجوی کرمانی که گفتگو میان دو موجود شخصیّت یافته، چون شمع و شمشیر، شمس و سحاب و مانند آنها جریان مییابد، تا مطالعۀ مناظره برخواننده، شیرین و گوارا باشد و پندی که شاعر از زبان شخصيّتهایش بیان میکند روانتر و آسانیاب جذب اندیشۀ مخاطب گردد و از سوزش و گزندگی آن کاسته شود.
(همان: 63) آنچنان که خواجوی کرمانی توضیح میدهد، یک شب را تا صبح بیدار بوده و قصیده و شعر میگفته و گویا تفالی به دیوان شمس زده است، که البتّه در اینجا عمداً از دیوان شمس سخن میگوید، چون میخواهد به تصویر شمس وارد شود و ارتباط شمس با ابر را که گفتگوی خاصی است و مدّ نظر اوست مطرح کند و به این دلیل این ایهام یا این برائت استهلال را به کار میبرد، و سپس بیان میکند: «حوری دیدم در حلّۀ نور، و نوری برقلّۀ طور؛ چشمی بیخواب، و چشمهای بی آب؛ مُهرهای بیمار، چرخ سیم اندام زرّین افسر خورشید روی، چون مرا دید در بحر تحیّر فتاده و چشم تفکّر گشاده، گفت: «فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ».