چکیده:
تعارض قوانین در حقوق بین الملل خصوصی جایگاه و اهمیت ویژه ای دارد و مراجع قانونگذاری هر کشور بایستی شیوه های
حل تعارض قوانین را به کار گیرند. هنگامیکه روابط میان دولتها به گسترگی امروز مطرح نبود و تابعین هر کشور صرفا در
محدودهی همان کشور رفتوآمد میکردند. مسئلهی تعارض قوانین هم جایگاهی نداشت؛ ولی وقتی ارتباطات میان افراد از
سطح ملی خود فراتر رفت، در پی این رابطهها اختلافهایی مطرح شد. از آنجا که در این اختلافها چندین کشور و به تبع آن
چندین قانون دخیل بودند» بحث تعارض قوانین مطرح شد. لذا با توجه به اهمیت موضوع, این پژوهش با هدف تحلیل عوامل
موثر در پیدایش تعارض قوانین و رابطه آن با تعارض دادگاهها در قالب یک مطالعه مروری کتابخانهای انجام گرفته است. در
این مقاله به تعریف و مفهوم تعارض قوانین، شیوههای حل تعارض قوانین، تاثیر تعارض دادگاهها در تعارض قوانین» شباهتها و
تفاوت بین تعارض قوانین و تعارض دادگاه ها، روشهای حل تعارض و غیره پرداخته میشود. در نتیجه نیز باید توجه ذاشت که
هدف از مباحث حقوقی تعارض، در واقع یافتن قانون صالح برای حل و فصل اختلافات و دعاوی است که میتواند قانون کشور
محل دادگاه یا قانون بیگانه باشد و باید این برتری نهادها به هنگام اجرای ری دادگاه در هر کشور که باشد قابل توجیه و قابل
احترام دانسته شود.
خلاصه ماشینی:
١- گسترش روابط دولتها ؛ از آنجا که مسأله تعارض قوانین در صورتی مطرح است که یک رابطه حقوقی به ٢ یا چند کشور ارتباط پیدا می کند ولی چنانچه این رابطه حقوقی به هیچ وجه مربوط به کشورهای خارجی نباشد تمام عناصر این رابطه حقوقی در قلمرو خاک یک کشور باشد مثلاً زوجین ایرانی و محل ازدواج ایران باشد که در این فرض فقط قانون ایران به عنوان قانون ملی زوجین اجرا می شود و تعارض قوانین حادث نمی شود : سپس تا زمانی که این حصار نشکند و عنصر خارجی در این رابطه حقوقی وارد نشود ( به عنوان اقامتگاه تابعیت محل وقوع شی ء محل وقوع عقد ...
٣- تنوع و تفاوت قوانین ملی ؛ از آنجا که تعارض قوانین زمانی مطرح است که در خصوص یک مسئله حقوقی واحد که به دو یا چند کشور ارتباط پیدا می کند در قوانین داخلی این کشورها احکام متفاوتی وجود داشته باشد واگرنه حتی اگر راه حل قوانین کشورهای مختلف یکسان باشد دیگر انتخاب این یا آن قانون بی فایده خواهد بود .
مثلاً هر گاه زن و مرد خارجی برای طلاق به دادگاه ایران رجوع کند ابتدا باید دید که آیا دادگاه ایران برای رسیدگی به این دعوا صلاحیت دارد یا نه ؟ و در صورت صلاحیت آیا زوجین طبق قانون ملی آنها حق طلاق به رسمیت شناخته شده یا خیر ؟ ( مسئله نفوذ و تاثیر بین الملل ) .